عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

کجایید ای شهیدان خدایی

شاید بسیاری از مردم ندانند که این شعر یک غزل از مولوی است. این بهانه ای شد تا در باره حقیقت شهادت مطلب کوتاهی بنویسم. شاهد، مشهود،مشاهده و شهید از مصدر شهادت هستند. بزرگی می فرمود که شهید یعنی یکی شدن شاهد و مشهود. شاهد کسی است که می بیند و مشاهده می کند؛ و مشهود مشاهده شونده است. شهید در واقع کسی است که در مشهود خود فانی شده است. یعنی چنان محو در جمال محبوب خود شده است که از همه چیز حتی از خود و شهود خود غایب شده و با محبوب به یگانگی رسیده است. من کیم لیلی و لیلی کیست من. اینجاست که سالک به حقیقت شهادت رسیده است. به قول جناب حافظ:

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت

کانکه شد کشته او نیک سرانجام افتاد.

کشته معشوق بسی بالاتر از کشته تیر و تیغ است. همانطور که نماز و روزه باطنی و قلبی بالاتر از ظاهر آن است؛ شهید باطنی افضل از کشته های میدان نبرد با دشمن بیرونی است. مولوی گوید:

خون شهیدان را زآب اولی تر است

این خطا از صد ثواب روشن تر است.

خون شهید پاک است؛ چرا؟ چون به معشوق رسیده و خون معشوق در رگ او جاری است. شهید به غسل نیاز ندارد؛ چون پاک و طاهر است و غسل برای طهارت است. و چگونه طاهر نباشد در حالی که با خدا به یگانگی رسیده است. اوج شهادت و تمامیت عشق در کربلا ظهور یافت و سالار عشاق عالم  به محبانش شراب عشق نوشاند و همه را در وجود بی نهایت خود فانی کرد. لذا در ادعیه در باره شهدای کربلا آمده است که بابی انتم امی؛ امام معصوم  می فرماید پدر و مادرم فدای شما! چون همه شهدا در امام حسین علیه السلام  فانی شدند و در واقع شهید شدند و دیگر کسی باقی نماند جز محبوب عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد