عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

علی علیه السلام حقیقت بی انتهاء

هر چه در باره مولی الموالی امیر المومنین علی علیه السلام سخن بگوییم همواره در تقصیریم. در باب فضائل و مناقب حضرتش سخن بسیار رفته و کتب بسیاری نوشته شده است حتی کتب متعددی از فضائل ایشان در بین کتابهای روایی اهل سنت تالیف شده است. هزاران معجزه و فضیلت و منقبت از آن وجود لایتناهی در تاریخ ثبت است. حتی اگر کسی با تمام دل و جان این روایات را بپذیرد باز در وصف مقام واقعی آن حضرت مقصر است. زیرا مدح نامحدود و لایتناهی، خود نوعی حد و قید است که تقصیر و کوتاهی محسوب می شود.

در یکی از روایات در باب فضیلت ایشان منقول است: وقتی پیامبر به معراج رفت، به قطار شتری رسیدند که بار آن‌ها کتاب بود، کمی مکث کرد. جبرئیل گفت باید از زیر آن رد شویم. ستاره‌ای است که هر سی‌هزار سال یک‌بار می‌درخشد و من سی‌هزار بار آن‌را دیده‌ام و هنوز این قطار می‌رود. پرسید در این کتاب‌ها چیست؟ گفت: این‌ها همه‌اش فضایل پسر عمت علی (علیه‌السلام) است که به تمام کرات خلقت می‌رود.

این صورت مثالی فضائل آن حضرت است. این عدم تناهی به صورت قطار شتر که از ازل تا ابد جریان دارد ظهور نموده است. حضرت مولی صاحب ولایت کلیه و مطلقه الهیه است و این به بدان معناست که در هیچ بعدی از ابعاد به هیچ حدی چه ظاهری و چه باطنی محدود نمی شود. پس او خلیفه الله مطلق است و بقیه انبیاء واولیاء ولایتشان شانی از شوون ولایت اوست. این حقیقت، همه موجودات عالم وجود را دربر دارد چنانچه آمده آدم و من دونه تحت لوایی. از این رو فضائل او نامحدود است چون هستی نامحدود است و فضائل او در مظاهر و آیاتش هر لحظه ظاهر می شود لذا از ازل تا ابد فضائلش امتداد دارد. اما چون انسان محجوب و غافل، آن حقیقت را مثل خودش می پندارد برای او نیز حد و قید قائل می شود. ما معتقدیم که عبادت همه خلق از ملائکه تا انسان و بقیه موجودات ظهور عبادت او، و همه علوم و قدرتهای جن و انس ظهور علم و قدرت  اوست. حتی دشمن او نیز از او حیات و قدرت می گیرد اما غافل و جاهل است. در نتیجه این معنا که فضائل و مناقب ایشان  نامحدود است؛ به هیچوجه غلو و مبالغه نیست بلکه عین واقعیت است. اغلب روایات در فضائل مولی، در واقع مقام ظاهری و شأن خلقی ایشان است و در مقام مقایسه با خلق است و گرنه کسی در برابر ایشان وجودی از خود ندارد تا بخواهد فضلیتی داشته باشد و با ایشان مقایسه شود. لذا فرمودند لایقاس بنا احد. حتی آنجا که نبی مرسل صلی الله علیه و آله فرمود ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین این مقام ظاهری مولی است و گرنه عبادت خلق نیز ظهور عبادت اوست پس در باطن، مقایسه معنا ندارد. چون حقیقتی که ضد و ند ندارد کل الاشیاء است در نتیجه کسی مقابل او نیست تا بخواهد با او مقایسه شود. پس هر چه فضیلت و منقبت در عالم متصور از آن اوست.

چه زیبا سروده:

ای تو پیدا در ظهور کائنات

وی تو پنهان در حجاب ممکنات

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد