عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

وحی از منظر عرفان

وحی از نظر لغوی به معنای سخن آهسته و مخفی و الهام است. از منظر عرفان، حقیقت وحی تجلی ذاتیه حق در حضرت واحدیت و سپس تنزل آن به عوالم و نشات خلقی است. به تعبیری دیگر وحی اثر کلام حق در نفس سامع است که آن عین فهم و افهام می‌باشد و در واقع هیچ غیریتی بین فهم وحی شونده و کلام حق تعالی نیست. از این منظر امکان خطا در دریافت و تلقی وحی غیر ممکن است.

وحی عام شامل هرنوع موجودی می‌گردد ولی وحی خاص مخصوص انبیاء و رسل است. وحی با واسطه جبرئیل، مخصوص رسل و وحی بی واسطه، خاص انبیاء است.

نبی ختمی (ص) انسان کامل و ولی مطلق است. او مظهر اسم اعظم الله است و همانطور که اسم اعظم جامع جمیع اسماء و صفات حق است، مظهر او نیز جامع همه ظهورات اسمائی است. پس او خازن علم حق است (السلام علیکم یا خزان علم الله)[1] و مظهر اسم علیم و خبیر و بصیر و سایر اسماء می‌باشد. از این روی ید الله و عین الله است و این مقام ، خاص انسان کامل است که در حضرات چهارده معصوم علیهم السلام تحقق یافته است. سایر انبیاء و اولیاء این جامعیت را ندارند زیرا مظاهر سایر اسماء اند. (انا و علی من شجره واحده و سایر الناس من شجر شتّی)[2]

با این وصف نبی ختمی (ص) صاحب عصمت مطلقه است، که در نتیجه دریافت او از حق اتم و اکمل است و هر چه او گوید سخن حق و فعلش فعل حق است. چه در عوالم غیب و چه در عالم شهادت و دنیا. پس بی شک نه تنها آداب و رسوم مردم زمانه بلکه رسوم خلقی و حجابهای بشری برای او وجود ندارد و اگر این‌چنین بود او نبی حقیقی نبود. زیرا اول مرتبه فناء ، فنای رسوم خلقی است و آداب ورسوم و زبان و فرهنگ و منطق و عقل بشری همه رسوم خلقی اند. تنزل وحی به علت احتجاب خلق از حقیقت قرآن است و چون بشر، محجوب به تمامی حجب است لا جرم با او باید به لسان خود او سخن گفت و لسان قوم یعنی حد اندیشه و زبان و رسوم بشری.

رسول کسی است که پس از فنای در حق به مقام بقای بالله رسیده و برای هدایت کافه خلق اعم از بشر و یا غیر بشر با  وجود حقانی، بسوی خلق رجوع می‌کند (سفر چهارم از اسفاراربعه). او قائم مقام حق در خلق است و چون وجود او حقانی است کلام او همان کلام حق است و لا غیر.

 چون نبی ختمی مظهریت اسم اعظم الله را داراست، لا جرم حفظ شوونات خلقی و حقی را در حد اعلا می‌کند. از این رو هیچ شأنی او را شأن دیگر باز نمی‌دارد. نه وحدت حجاب کثرت اوست و نه کثرت حجاب وحدت او. در نتیجه حجاب های خلقی اعم از آداب و رسوم و فرهنگ و سایر پیش فرضهای بشری وی را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد.

 نبی ختمی و ائمه هدی(ع) به خلاف سایر انبیاء و اولیاء ، علمشان به تمام جزئیات احاطه دارد و حتی به علوم طبیعی نیز اشراف کامل دارند. زیرا خلیفه حقیقی باید تمام صفات مستخلف عنه از جمله علم را دارا باشد و گر نه خلیفه نیست.

 تجربه یا مکاشفه عرفاء، در واقع چیزی جز رشحات و قطرات کشف تام نبوی و علوی نیست.

نام احمد نام جمله انبیاست        چون که صد آمد نود هم پیش ماست. در حقیقت کسی نمی­تواند دین را فربه‌تر ‌کند بلکه معرفت بشر عادی را نسبت به دین حقیقی افزایش می‌دهد.



- مفاتیح الجنان، زیارت روز سه شنبه[1]

- همان، دعای ندبه[2]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد