این جمله معروفی از اباعبدالله علیه السلام است. منتها اغلب به معنای غربت و بی کسی امام معنا شده است. اما در واقع این کلام بلند یک نوع تحدی است. به این معنا که چه کسی است که بتواند مرا یاری کند. شبیه جمله امیرالمومنین که فرمود من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً. این جمله در بیان مقام و ارزش علم نیست بلکه به معنای تحدی است؛ یعنی کیست که بتواند حتی یک حرف به من بیاموزد؟ واضح است هیچ کس در عالم وجود ندارد که بتواند حتی یک حرف به آن حضرت بیاموزد؛ خواه ملک باشد یا نبی و ولیّ. و گرنه حضرت، عبد و بنده او خواهد شد. همین طور کسی در عالم وجود ندارد تا بخواهد به امام حسین علیه السلام یاری رساند. این جمله حضرت معنای آیه شریفه ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. مگر کسی می تواند خدا را یاری کند. خدا غنی علی الاطلاق است و مظهر اتم او نیز غنی مطلق است یعنی به هیچ کس و هیچ چیز در عالم نیاز ندارد. چنانچه در روز عاشورا همه ملائکه خداستند به کمک حضرت بیایند اما او نپذیرفت.
اصحاب در ابتدا برای کمک به حضرت آمده بودند اما در آخر دریافتند که او بی نیاز از کمک خلق است. بعد از آن سپر انداختند و شهید شدند. عمان سامانی در باب حضرت عباس (ع) گفته که وقتی دید که حضرت خودش دریای محیط است؛ مشک خود را انداخت. گفت که من مشک برم سوی دریا؟!
این تحدی امام حسین علیه السلام پس از شهادت اصحاب بود یعنی آیا در عالم هستی کسی وجود دارد که مرا یاری کند اگر مدعی هست بگوید تا به او نشان دهم که من بی نیاز او هستم. اما بدانید که همه عالم از تحت تا فوق، همه محتاج اویند. حتی آنانکه به حسب ظاهر دشمن او بودند، به او احتیاج داشتند. یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید. او مظهر اسم الله و خودش اسم اعظم خداست پس همه فقیر به درگاه اویند ولی او غنی و حمید است.