عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

معنای عرفانی تنزیل قرآن

کتاب آسمانی چون از سماء احدیت و واحدیت به عالم طبیعت و حجاب الفاظ بشری نازل شده است؛ به عدد حجابهای بشر عادی محجوب شده است این معنای تنزیل و نزول کتاب الهی است. کما اینکه رسول نیز پس از فنای در حضرت احدیت و قرب مطلق به جهت هدایت خلق به عالم طبیعت و دنیا نزول می کند. قرآن کتاب اسم اعظم است و همان طور که اسم اعظم جامع جمیع اسماء الهی است؛ قرآن نیز جامع کتب آسمانی و جامع کلام حق تعالی می باشد. از این رو کتب آسمانی به قرآن، و دین خدا به اسلام، و نبوت، به انسان کامل و نبی ختمی (ص) ختم شد.

عارف کامل امام خمینی (ره)[1] در تبیین حقیقت کلام الهی و کیفیت تنزیل،  حقیقت قرآن را قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیّه از شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت می داند و آن حقیقت «کلام نفسى» است که مقارعه ذاتیّه در حضرات اسمائیّه است (چون صوت در عالم دنیا از قرع و ارتعاشات هوا حاصل می شود امام، کلام حق که تجلی ذات به اسماء است را به آن تشبیه نمود). قرآن قبل از تنزیل به عالم دنیا و قالب لفظ بشری در عوالم ونشآت غیبی مراتب و تنزلاتی دارد. در واقع از منظر عرفان، حقیقت قرآن تجلی ذاتیه حق تعالی در حضرت اسماء و صفات است. اولین ظهور این حقیقت در عالم اسماء، اسم اعظم الهی است. سپس به سایر اسماء در حضرت واحدیت ظاهر می شود. پس از آن در عالم کون از عالم عقل به عالم مثال و در نهایت به عالم طبیعت در قالب لفظ عربی نازل گردیده است.

لذا از دیدگاه عرفان[2] درک حقیقت قرآن، براى احدى حاصل نشود نه به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفه غیبیّه مگر به مکاشفه تامّه الهیّه براى ذات مبارک نبىّ ختمى صلّى اللَّه علیه و آله در محفل انس «قاب قوسین» بلکه در خلوتگاه سرّ مقام «او ادنى». و دست آمال عائله بشریّه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء اللَّه که به حسب انوار معنویّه و حقایق الهیّه با روحانیّت آن ذات مقدس مشترک و به واسطه تبعیّت تامّه فانى در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّى کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّى کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزّل به منازل و تطوّر به اطوار؛ و آن قرآن بى‏ تحریف و تغییر است و از کتاب وحى الهى. کسى که تحمل این قرآن را مى‏تواند کند وجود شریف ولى اللَّه مطلق، حضرت على بن ابى طالب، علیه السلام است‏؛ و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزّل از مقام غیب به موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسّى به کسوه الفاظ و حروف دنیاویّه. و این یکى از معانى تحریف است که در جمیع کتاب الهى و قرآن شریف واقع شده و تمام آیات شریفه با تحریف بلکه تحریفات بسیار، به حسب منازل و مراحلى که از حضرت اسماء تا اخیره عوالم شهادت و ملک طى نموده، در دسترس بشر گذاشته شده. و عدد مراتب تحریف مطابق با عدد مراتب بطون قرآن است ؛ الّا آن که تحریفْ تنزّل از غیب مطلق به شهادت مطلقه است به حسب مراتب عوالم، و بطونْ رجوع از شهادت مطلقه به غیب مطلق است‏.

همان گونه که می دانیم، آشکار است تحریف در اینجا به معنای مصطلح و عامیانه نیست بلکه به معنای تنزل به عالم لفظ و زبان و اصطلاحات بشر محجوب است. و گرنه بی شک کتاب خداوند در تمام مراحل تنزیل و در تمام اعصار و قرون از تحریف جن وانس مصون است. انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون[3]  زیرا حق تعالی سمع و بصر و لسان رسول الله (ص) است و بی شک گوش و زبان الهی مصون از هر خطا و تحریفی است. و خود خداوند، قرآن را از هرگونه تحریف  مصون داشته است. و اما آنچه که مرحوم امام فرموده و احیانا در برخی روایات آمده؛ به معنای احتجاب و تغییر آن حقیقت ناب و غیر قابل درک برای بشر، به ظاهر الفاظ و زبان بشری است. نه به معنای تغییر الفاظ توسط انسان و یا موجودات غیبی است. و آنچه که توسط متکلمین به عنوان نفی تحریف مطرح است مورد تایید اهل معرفت نیز می باشد.

تنزیل در واقع به معنای نزول از مرتبه ما لایدرک به مرتبه ادراک بشر عادی بدون آنکه نبی چیزی از جانب خود به آن بیافزاید و یا آنکه فرهنگ و آداب مردم زمانه بر آن تاثیر گذارد. اما قرآن در این تنزل از مقام غیب الغیوب به عالم طبع، و به نوعی ساده سازی برای خلق؛ محجوب می گردد و بنده مومن برای دریافت حقایق آن باید سلوک علمی عملی داشته باشد و با کشف حجابهای خلقی به تاویل آن برسد. انه لقران کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون.[4]پس ظاهر قرآن الفاظ و کتاب مخطوط، که در دسترس مومن و کافر؛ و باطنش کتاب مکنونی است که جز مطهرون و خواص به آن دسترسی ندارند و این نزول به خاطر بهره مند شدن ما محجوبان و عامه ناس از این کتاب الهی است. در نتیجه ظاهر قرآن برای عوام است؛ خواص و اولیاء هم به قدر طاقت و مرتبه خود از این خوان گسترده الهی بهره می گیرند. و این از عظمت این کتاب است که هم اهل ظاهر و هم اهل باطن و اولیاء از آن استفاده می کنند.

امام خمینی در باب تنزیل قرآن تاکید می کنند که کتاب تکوینى الهى و قرآن ناطق ربانى نیز از جهان غیب و گنجینه مکنون الهى با هفتاد هزار حجاب نازل شده است تا این کتاب تدوینى الهى را حامل گشته و نفوس برگشته زندانى در زندان طبیعت را از زندان طبع و جهنم طبیعت آزاد کند و غریبان این شهرهاى وحشتناک را به وطن هایشان راهنمایى کند و اگر نه چنین بود یک تجلى این کتاب مقدس و مکتوب سبحانى اقدس با یک اشاره از اشاره‏هایش و با گوشه چشمى که نشان مى‏داد کافى بود که اگر بر آسمان‏ها و زمین‏ها بود ارکانشان را بسوزاند، و اگر بر ملائکه مقربین بود انّیّاتشان مندکّ و نابود شود. چه زیبا گفته شده است:

         احمد ار بگشاید آن پرّ جلیل             تا ابد مدهوش ماند جبرئیل‏

 پس این کتاب تکوینى الهى و همه اولیاء اللّه، کتابهایى هستند آسمانى و از نزد خداى حکیم علیم نازل شده‏اند و حاملان قرآن تدوینى هستند، و کسى را یاراى آن نباشد که ظاهر و باطن این کتاب الهى را حمل کند مگر همین اولیاء مرضیین، چنانکه از طریق آن بزرگواران رسیده است. در کافى از امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود: «کسى را نرسد که ادعا کند همه قرآن ظاهرش و باطنش نزد اوست بجز اوصیا را.»[5]

و نیز در کافى از جابر نقل شده که گفت: شنیدم امام باقر علیه السّلام مى‏فرمود: «هیچ کس از مردم ادعا نکند که همه قرآن را آنچنان که نازل شده جمع کرده است مگر دروغگو، و قرآن را کسى آن چنان که خداى تعالى نازل کرده جمع و محافظت نکرده مگر على بن أبی طالب و امامان پس از او علیهم السلام.»[6]

و نیز در کافى از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «به خدا سوگند که دانش همه قرآن فقط در نزد ماست.»[7]

نکته دیگر اینکه نبی به واسطه قدرت ولایت و نبوت خود موجب تنزل ملک می شود. و پس از وصول به حق و دریافت حقیقت قرآن آن را نازل می کند و در این بین ملک هم با قدرت خود نبی نازل می شود. در نتیجه ملایکه و جبرئیل همگی تابع نبی و خدمتگزاران و اعوان او هستند. و این تصور عامه که نبی از وحی بی خبر است و جبرئیل وی را از کلام الهی باخبر می کند؛ در منظر عرفان و روایات و ادعیه مورد قبول نیست.    

امام خمینی در این باره گوید: "ماه مبارک رمضان که ماه مبارک است ممکن است براى این باشد که ماهى است که ولى اعظم؛ یعنى رسول خدا واصل شده است و بعد از وصول، ملائکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او ملائکه نازل مى‏شوند؛ به قدرت ولى اعظم است که قرآن نازل مى‏شود و ملائک نازل مى‏شوند. ولىّ اعظم، به حقیقت قرآن مى‏رسد در ماه مبارک و شب قدر، و پس از رسیدن، متنزل مى‏کند به وسیله ملائکه- که همه تابع او هستند- قرآن شریف را، تا به حدى که براى مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست.

قرآن سرّى است بین حق و ولىّ اللَّه اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل مى‏شود تا مى‏رسد به جایى که به صورت حروف و کتاب در مى‏آید که ما هم از آن استفاده ناقص مى‏کنیم."[8]

در عرفان اسلامی همه حقایق از انسان کامل نشأت می گیرد. اوست که واسطه خلقت و مبدأ و منتها و مقصد خلقت است. موجودی از او برتر نیست و خداوند همه موجودات را برای او آفریده است. او به اذن حق بر همه عالم حکومت ازلی و ابدی دارد. همه اسماء حق را مظهر و مُظهر است. وی معلم انبیاء و اولیاء و ملائکه است. پس ملک به اذن او نازل می شود و متابعت از او دارد؛ نه آنکه ملک به او حکم کند و انسان کامل از وی متابعت نماید. اما چنین انسانی بی شک تحت تأثیر هیچ موجودی از موجودات عالم وجود قرار نمی گیرد. در نتیجه تأثیر­پذیری نبی از مردم زمان و فرهنگ عصر خود؛ سخن کودکانه ای است که در بازار اهل معرفت، خریدار ندارد.



[1] -  آداب الصلوه ، ص 180

[2] - همان، ص 181

 - حجر، 9[3]

[4] - واقعه، 77- 79

[5] - کافی، ج 1، ص 228

[6] - همان

[7] - شرح دعای سحر، ص 93  و 94

[8] - صحیفه امام، ج 19، ص 285

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد