زبان، برای فهم حقایق دارای دو جنبه است یکی جنبه روشنگری و تبیین ما فی الضمیر گوینده می باشد. که در آن گوینده عقاید، احساسات و تفکرات خود را به دیگران منتقل می کند. جنبه دیگر به عکس اول نوعی حجاب و مانع برای فهم حقیقت است. مثلاً ابراز علاقه مادر به فرزند خود را اگرچه می توان با الفاظ و کلمات بیان کرد؛ اما این الفاظ برای کسی که خودش مادر نیست، نمی تواند آن احساس را حقیقتاً القاء کند. پس زبان هم روشنگر است و هم مانع درک حقیقت می شود. مولوی در این باره گوید:
گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بی زبان روشن تر است.[1]
در کلام معصوم علیه السلام می خوانیم که: افبلسانی هذا الکال اشکرک[2] آیا با این زبان الکن شکر تو گویم. در دعای روز دوشنبه می خوانیم: کلت الالسن عن غایت صفته[3] زبان ها از بیان غایت صفت تو نارسا هستند.
علی رغم این ضعف زبان در انتقال حقایق، کما کان بهترین راه انتقال مفاهیم به نوع بشر، همین زبان می باشد. لذا حق تعالی قرآن که کتاب جامع الهی، و حاوی همه حقایق برای هدایت بشر است را به زبان انسانی نازل نمود. تا بلکه این بشرِ محجوب به تمامی حجاب های خلقی، راهی به درک حقایق قرآن پیدا کند.
در این میان حق تعالی از میان زبان های بشری، زبان عربی را برای این ارتباط، انتخاب نمود. علی القاعده کتاب جامع الهی وقتی که تنزل پیدا می کند؛ لاجرم به بهترین و روشن ترین زبان ظاهر می شود. چنانچه زبانی غیر از عربی این جامعیت را دارا بود؛ بی شک به آن زبان نازل می گردید. زیرا قرآن فقط مخصوص قوم عرب زبان نیست، بلکه کافّه للنّاس است. و چون این کتاب، جهانی و ابدی است قهراً به بهترین و دقیق ترین زبان ها نازل می شود. از این رو ما به برتری زبان عربی بر دیگر زبان ها پی می بریم. حتی در برخی روایات اشاره شده که وحی به تمام انبیاء به زبان عربی بوده است و یا اینکه زبان بهشتیان نیز عربی است. همچنین زبان عربی زبانی است که انسان کامل و نبی ختمی (ص) و آل وی علیهم السلام به آن تکلم می نمودند. پس این زبان باید دارای اهمیت ویژه ای باشد تا ایشان به آن سخن بگویند. اگرچه معصومین (ع) به تمام زبان ها تسلط داشته اند. حتی زبان موجودات مجرد و ملائکه و جن و حیوان را می دانسته اند. اما از بین زبان های بشری زبان عربی را برگزیدند. البته واضح است که برگزیدن زبان عربی از میان زبان ها به معنای برگزیده بودن قوم و یا فرهنگ مردم عرب زبان نیست.
- مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 10[1]
- سید بن طاووس، اقبال الاعمال، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367، ص 73[2]
- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای روز دوشنبه[3]