عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

مطالعه عرفان چه نفعی دارد؟

گاهی برخی از دوستان از بنده می پرسند که فایده مطالعه عرفان چیست؟ در حالی که این مقامات برای ما در واقع رویایی بیش نیست. وقتی که ما حتی نمی توانیم مفهوم مقامات انبیاء و اولیاء را به دستی درک کنیم چرا وقتمان را برای خواندن عرفان تلف کنیم؟
بنده به ایشان می گویم مطالعه عرفان به خودی خود صرفنظر از عمل و عبادت ، مزایای زیادی دارد. اولاً آموختن علم، شریف است به خصوص علم عرفان که قطعاً در میان علوم برتری خاصی دارد که در متون قبلی به آن اشاره شده است. ثانیاً  شناخت عالم هستی و قوانین الهی و همچنین سیر و سلوک و مقامات اولیای الهی، انسان را از ساده اندیشی و ظاهرگرایی که بزرگترین آفت مسلمانان و علمای ظاهر است به دور می دارد. چه بسیار برداشتهای غلط از دین و خدا و جهان هستی به نام دین به خورد مردم داده شده است که با حقیقت دین در تعارض است. مواردی از آنها در این وبلاگ آمده است. پس عرفان اگر به درستی فهمیده شود، همان فهم حقیقت دین و شناخت خدا و جهان است. چون علوم دیگر اغلب در قشر و ظاهر حرکت می کنند و عالمان آن فهمشان از صورت به معنا گذر نمی کند. ثالثاً در مورد عرفان عملی و سیر و سلوک هم مطالعه مقامات اولیا دارای مزایایی است منجمله با اندک عبادت خود که پر از نقص و خطاست هرگز مغرور نمی شویم. وقتی می بینیم  که آنجا که عقاب پر بریزد از امثال ما که پشه ام نیستیم چیزی نمی خیزد. ثالثاً چون خود را از حقایق و مقامات دور دیدیم از صمیم دل از خدا می خواهیم که ما را از شر هواهای نفسانی که همچون خون در رگهای ما جاری است ما را برهاند. و با دیدن اضطرار خویش و بسته بودن راههای ظاهری به خدا و اهل بیت متوسل شده تا از شر نفس و هواهای آن برهیم. اما اهل ظاهر به اندک عبادت ظاهری مغرور شده تا جایی که از خدا هم طلبکار می شوند. یا لااقل برای خود کاخهای خیالی در بهشت تصور می کنند. الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً. فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید         شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد.

طهارت در منظر شیخ عربی

ابن عربی در کتاب العبادله در باب عبدالله ابن ایوب بن عبدالقدوس در زمینه طهارت گوید: مومن بالذات طاهر است و مشرک بالذات نجس است. پس نجاست به اندازه شرک اوست و طهارت به قدر ایمان. طهارت قلب از تقلیب است و طهارت عقل از تقیید و طهارت نفس از خود اوست! پس کسی که نفس ندارد قلب هم ندارد و کسی که قلب ندارد عقل هم ندارد. طهارت آب، طهارت بدنها و لباسهاست و طهارت علم طهارت قلوب است. تمام ما سوی الله نا پاک است و باید از آن دوری جست. کسی که به غیر خدا توجه کند و لو آن توجه بالله باشد، طهارت بر او واجب است! آب دریاها طهور است و مردگان آن حلال. طهارت اسرار، ذاتی است و طهارت طبیعت عرضی. پس فقط طبیعت خود را پاک کن. اصل تو طاهر است از حیث روحت و اصل تو نجس است از حیث طبیعتت. پس کسی که طبیعت خود را پاک کند با نفس رحمانی الهی الفت می گیرد. انسان طاهر نجس است. و مومن کلاً طاهر است.