عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

بشارت به عذاب

در برخی از آیات الهی حق تعالی عده ای را به عذاب الیم بشارت داده است. سوال این است که چرا به جای انذار بشارت داده است. در ادبیات عرب معمولاً بشارت به خبر خوب و مسرت بخش داده می شود نه خبر بد. برخی مفسرین در پاسخ به این سوال گفته اند که خدا برای تمسخر کفار  و گنهکاران اینگونه بیان نموده یا اینکه گاهی بجای انذار بشارت هم به کار رفته است. ولی واقع مطلب اینگونه نیست. زیرا عذاب  به معنای منفی آن یعنی شکنجه نیست بلکه عذاب الهی -همانگونه که در مباحث قبلی به آن اشاره شد- برای پاک شدن از عوارض گناهان است. شبیه بیماری که برای درمان بیمار ی خود به پزشک مراجعه می کند و پزشک برای وی داروی تلخ تجویز می کند یا جراح او را جراحی می کند. جراحی باعث بهبود بیمار می شود. پس بشارت به سلامت و  خوشی است.

بدین رو از منظر عرفانی عذاب الهی به معنای شکنجه دادن و آزار و اذیت بنده نیست حتی اگر آن شخص کافر یا منافق باشد. زیرا از عذاب بنده چیزی عائد خدا نمی شود و این تصور عامیانه که چون بنده گناه کرده و سخن حق را نپذیرفته حالا خدا از او انتقام می گیرد؛ صحیح نیست. اما غافل از اینکه انتقام به این معنی عامیانه نه نفعی برای خدا دارد نه بنده و خدا عمل لغو انجام نمی دهد. متاسفانه برخی علماء اهل ظاهر نیز عوامانه به بیراه رفته اند.

پس از منظر عارف خدا کسی را شکنجه نمی کند بلکه او همانند طبیب دلسوز بیماری بنده را درمان می کند اما گاهی در این درمان بنده دچار درد و ناراحتی میشود آنوقت نام عذاب بر آن می نهد. پس عارف هم بر لطف خدا و هم بر قهرش عاشق است. چنانچه مولوی گوید:

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد

بوالعجب من عاشق این هر دو ضد

چون اگر عذاب و قهر او نباشد بنده از سیئات و گناهان و حب دنیاها پاک نمی شود پس لازمه بهره مندی از نعمات بهشتی پاک شدن است و این پاک شدن گاهی با رنج و عذاب است. ازین رو خلود در عذاب با رحمت و لطف  حق ناسازگار است. همچنین خلود در عذاب به معنای رنج، با سیر تکاملی انسان منافات دارد و ما این مطلب را در یک پست جداگانه توضیح داده ایم. با توجه به این نکات بشارت به همان معنای اصلی یعنی نوید خیر می باشد. و عذاب برای بنده خیر وصلاح است خواه مومن گنهکار باشد یا کافرو منافق.   

روزه جان

در آیه شریفه در باره روزه آمده است که یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم. اکثر مفسرین "کتب" را به معنای وجوب فقهی معنا می کنند. ولی  معنای دقیق و لطیفی در کتب نهفته است. روزه بر شما نوشته شده است. کتاب به معنای یک حقیقت ثابت و ماندگاری است که تغییر نمی کند. کتاب کاغذی را از آن رو کتاب می نامند که آن متن باقی می ماند. کتاب در قرآن و روایات به معنای حقیقت ثابت است. "کتب علیکم الصیام" یعنی بر وجود شما و جان شما روزه نوشته شده است. همانطور که در یک مطلبی اشاره نموده بودیم؛ خطاب "کم" در قرآن منظور یک گروه خاصی از مخاطبان است که در این آیه شریفه مومنین حقیقی است. بر این معنا روزه بر جان مومن نوشته شده و مومن خواسته و ناخواسته روزه دار است. این روزه به معنای مصطلح ظاهری که امساک از اکل و شرب در روز است؛ نمی باشد. مومن هر کاری را نمی تواند انجام دهد. حتی اگر چیزی از شرع به او نرسیده باشد. مومن حقیقی حب دنیا و توجه به دنیا ندارد. عدم توجه یعنی روزه دار بودن. مومن نمی تواند دروغ بگوید نمی تواند فریبکار باشد. دلبستگی به غیر خدا ندارد چون در ذاتش روزه ثبت است. اما غیر مومن هر چقدر عبادت ظاهری داشته باشد به معنا راه ندارد. زیرا عبادت را برای لذات بهشتی یا خوف از دوزخ انجام می دهد. در ذات غیر مومن روزه ثبت نیست. در نهایت روزه دار حقیقی که روزه بر او ثبت شده از هیچ چیز نمی خورد تا به معشوق حقیقی برسد. صم للرویه و چون به او رسید افطار می کند وافطر للرویه. این خوردن به معنای عدم استفاده نیست بلکه به معنای عدم توجه و دلبستگی به آن است. مومن به هیچ چیز از عالم وجود چه مادی و غیر مادی دل نمی بندد و هیچ چیز او را قانع نمی کند مگر ملاقات ربش. حتی توجه به بهشت و کشف و کرامات نیز مبطل روزه اوست. پس یکسره همه را ترک می کند تا در مقعد صدق نزد ملیک مقتدر ارام گیرد.