عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

میهمانی خدا

گاهی ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا ضیافت خدا به ترک خوردن و آشامیدن و کلاً ترک یک سری امور است؟  میهمانی معمولاً به همراه طعام است و یا اینکه نوعی حظ و بهره یا لذت مادی یا معنوی در آن موجود است. اما در روزه هیچ کدام وجود ندارد در عین حال که خدا ضیافت را به اسم اعظم خود یعنی الله نسبت می دهد. طبیعی است چیزی که به الله اضافه گردد به بالاترین مرتبه آن اشاره دارد. مثلاً نار الله بالاترین مرتبه نار و آتش است که با آتش جهنم قابل مقایسه نیست. پس ضیافت الله هم با هیچ ضیافتی حتی جنات و بهشتها قابل مقایسه نخواهد بود. اما این چه ضیافت است که تنها با ترک همه لذات مادی و غیر مادی به دست می آید. جواب این سوال در این حدیث قدسی نهفته است که: الصوم لی و انا اجزی به روزه مال من است و من خود جزای آن هستم. یعنی ما مال خدا هستیم و نباید خود را به چیزی حتی بهشت و لذات معنوی از قبیل کشف و کرامات و مشاهدات و علوم برزخی و یا عقلانی بفروشیم. اگر روزه بگیریم و از دنیا و آخرت چیزی نخوریم و فقط متوجه خدا باشیم و برای ملاقات او لحظه شماری کنیم؛ آن وقت روزه حقیقی گرفته ایم. آن موقع اجر ما خود خداست نه بهشت و حور. اگرچه آن نیز به تبع لقای حق حاصل خواهد شد. صم للرویه وافطر للرویه. در آن زمان که لقا حق صورت پذیرد، ضیافت حقیقی به دست می آید و آن تجلیات خداست. بی شک این ضیافت بالاترین ضیافت است که نمونه آن در تمام عالم وجود یافت نمی شود. پس میهمانی خدا نه به طعام مادی و لذایذ دنیوی و نه به کشف کرامات معنوی و علوم باطنی برزخی و عقلانی است. بلکه به تجلیاتی است که بنده را در خدا محو می کند. در حدیثی قدسی آمده که اعددت لعبادی ما عین رات و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر این چه چیزی است که کسی نمی تواند ببیند یا بشنود یا حتی به قلبش خطور کند. بی شک این بالاترین ضیافت در سویدای دل است. این ضیافت مستلزم روزه بنده از غیر خداست. و شاید معنای کتب علیکم الصیام این باشد. یعنی بدون روزه امکان وصال نیست. کتب از لزوم و وجوب حکایت دارد. پس ترک، مقدمه واجب و لازم برای رسیدن به اوست. به همین علت روزه واجب است برای کسی که می خواهد به وصال یار برسد.