عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

مراتب مردان الهی در فهم قرآن

ابن عربی در باب 25 فتوحات بر مبنای روایت معروف نبوی که قرآن ظاهری  دارد و باطنی و حد و مطّلعی (به ضم میم و فتح طاء)؛ مراتب فهم حقیقی قرآن را به این چهار مرتبه تقسیم می کند. وی گوید رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه، مردان ظاهر؛ رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله، مردان باطن؛ و علی الاعراف رجال مردان حدّ؛ و اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالاً، اینان مردان مطلع هستند. پس مردان ظاهر کسانی هستند که در عالم ملک و شهادت دارای تصرف اند. مردان باطن کسانی هستند که در عالم غیب و ملکوت دارای تصرفند که ارواح علوی را به همتشان از غیب فرود می آورند.

اما مردان حدّ کسانی اند که دارای تصرف در عالم ارواح آتشی که عالم برزخ و جبروت است، می باشند. ایشان می توانند ارواح آتشی را نازل کنند. این گروه همان اعرافی هستند که در قرآن آمده که اعراف دیدوار بلندی بین بهشت و دوزخ است. باطنه فیه الرحمه و ظاهره من قبله العذاب. این مرز و حدّ بین سرای خوشبختان و سرای بدبختان است یعنی سرای رویت و علم و سرای حجاب و پوشش. این مردان (اعرافی) دارای مقام شهود خطوط متوهم بین هر دو نقیض می باشند. اینان مردان آن رحمتی هستند که همه چیر را فراگرفته است و عارف به صفاتی هستند که بدانها امتیاز هر موجودی از موجود دیگر اعم از حسی و عقلی واقع می گردد.

اما مردان مطّلع، کسانی اند که دارای تصرف در اسماء الهی می باشند و بدانها هر چیزی را که  خدا خواسته باشد نازل می کنند. این تصرف مخصوص ایشان است و سه گروه قبلی چنین قدرتی ندارند. پایان کلام شیخ به اختصار.

همانطور که قبلاً گفته شده عالم وجود ظهور اسماء الهی است و کسی که علم حقیقی به اسماء داشته قدرت تصرف در تمام عالم را داراست. لذا در روایات است که اگر کسی به اسم اعظم علم داشته باشد، هر کاری بخواهد می تواند انجام بدهد.  البته مسلم است که منظور از علم،  علم حقیقی به باطن اسم و ارتباط با مظهر آن اسم است نه فقط لفظ ظاهری. لذا در بسیاری از ادعیه امام علیه السلام خدا را به اسم خاصی می خواند مثلاً اللهم انی اسالک باسمک المکنون المخزون ...  , و یا اللهم انی اسالک باسمک الاعظم الاجل الاکرم. و .... البته این خواندن به معنای ارتباط باطنی با آن مظهر و تعین آن اسم می باشد. اگر کسی با آن مظهر قلباً مرتبط باشد می تواند از قدرت آن استفاده نماید و در عالم تصرف کند. البته این مربوط به خواص و اولیای الهی است و گرنه عوام الناس خیلی به ندرت می توانند از این اسمای الهی استفاده کنند و حاجتی را که می خواهند را برآورده نمایند. لذا بسیاری از دعاها و حاجات عامه برآورده نمی شود.