عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

حب فاطمی

حضرت زهراء سلام الله علیها در جملاتی به عنوان وصیت خطاب به حضرت امیرعلیه السلام نکاتی را بیان می فرمایند: یا علی! انا فاطمة(سلام الله علیها) بنت محمد(صلی الله علیه و آله) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة. ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.

در روایات آمده است که هر کجا در قرآن کلمه لیل آمده منظور مادر ما زهراء سلام الله علیها می باشد. لیل در مقابل نهار و روز است و به معنای غیب و خفاء می باشد. یعنی غیب عالم وجود یا تجلی غیبی از آن حضرتش می باشد. دفن در شب و در خفاء به معنای این است که حضرتش در غیب وجود و در باطن محبان خود است و کسی از آن خبر ندارد حتی ممکن است که خود شخص از آن بی خبر باشد. یعنی اثری در ظاهر ندارد اعم از طاعت و عبادت ظاهری و امثالهم. حضرتش به امیر المومنین می گوید مرا در باطن محبینم طوری قرار ده که کسی متوجه نشود و نتواند این حب را از قلب آنها بیرون کند. حوادث و گناهان و حجابهای دنیوی نمی تواند آن پیوند را از بین ببرد چون با ید الهی امیر المومنین علیه السلام در باطن قلب نهاده شده است. و هر کس که محب یا بهتر بگوییم محبوب آن حقیقت است در واقع فرزند اوست. اینجا فرزند به معنای فرزند ظاهری و عرفی فقط نیست بلکه فرزند، کسی است که با آن حقیقت نسبت باطنی دارد. در ادبیات خدا یا معصومین علیهم السلام فرزند اغلب به معنای فرزند باطنی و معنوی است نه فرزند عرفی ظاهری چنانچه به نوح خطاب آمد که لیس من اهلک انه عمل غیر صالح. پسر نوح چون از اهل ولایت نبود فرزند او محسوب نمی شود. حضرت زهراء در این وصیت می فرماید سلام مرا به فرزندانم تا روز قیامت برسان. یعنی من که مظهر اسم سلام خدا هستم  را با تمام فرزندان معنوی ام پیوند ده و تا قیامت که روز ظهور حقیقت ولایت است با ایشان باشم. و سلام به معنای سلامت است یعنی کسانی با آن حقیقت پیوند دارند راه سلوک به سوی خدا را به سلامتی و در امنیت طی می کنند. و شاید معنای آیه شریفه سلام هی حتی مطلع الفجر همین معنا باشد که پیوند با زهراء سلام الله علیها موجب سلامتی و عدم سقوط در سیر و سلوک به سوی حق است.

ادراک جماد

عرفا بر خلاف اهل ظاهر معتقدند که جمیع موجودات اعم از جماد و نبات و حیوان و مجردات، صاحب ادراک و عقل و شعور می باشند.اما متکلم و فیلسوف فقط انسان یا مجردات را صاحب شعور می داند لذا در تعریف انسان او را حیوان ناطق می نامد. که نطق را به عقل و شعور معنا می کند. ابن عربی در باب  ششم از فتوحات گوید اکثر عقلا بلکه همه ایشان می گویند که جماد عقل ندارد زیرا آنها به دیدگانشان متوقف شدند ولی، امر در نزد ما اینگونه نیست. عقلا روایات وارده از نبی یا ولی را در نطق جماد، کرامت نبی می دانند نه ادراک جماد. ولی امر نزد ما اینگونه نیست بلکه سر حیات در جمیع عالم ساری و جاری است چنانچه وارد است که همه اشیاء صدای موذن را می شنوند اعم از خشک و تر.

مرحوم امام خمینی در آثارشان بیان می کنند که همه صفات کمالیه از وجود است و هر موجودی حتی جماد، صفات کمالیه وجود را داراست مثل عقل و شعور. و اگر سنگریزه در دستان حضرت رسول صلی الله علیه و آله شهادتین می گوید ذکر عادی خود را می گوید نه اینکه به معجزه پیامبر ذکر می گوید. بلکه پیامبر حجاب و پرده از گوش انسان محجوب بر می دارد تا صدای سنگریزه را بشنود. یا صدای ناله ستون حنانه در فراق پیامبر را که مردم شنیدندحاکی از عقل و شعور جماد دارد. جالب اینکه چوب از فراق پیامبر ناله می کند اما بشر غافل که خود را عاقل پنداردپیغمبر و فرزندان او را می کشد.

 بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را             کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

یا در جای دیگر گوید: گر ترا از غیب چشمی باز شد         با تو ذرات جهان همراز شد

نطق آب و نطق خاک و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
فلسفی کو منکر حنانه است
از حواس اولیا بیگانه است.