عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

انسان و نسبیتها

ممکنات منجمله انسان، همواره در نسبیتها و محدودیتهای مختلفی بسر می برند. زمان و مکان، عوالم و نشآت مختلف از دنیا و برزخ و قیامت، عقل و علم محدود و مقید، لذات و الم های مختلف و الی بی نهایت نسبیت وجود دارد. هرگز انسانی نمی تواند از تمام نسبیتها و حدود، رهایی یابد و همواره تحت تعدادی از نسبیتها بسر می برد. بر این مبنا احکام شرعی نیز مطلق نیستند و نسبت به شخص و زمان و مکان تغییر می کنند. البته واضح است این نسبیت با نسبیت متعارف در فلسفه یا کلام متفاوت است. منظور از این نسبیت، نسبیت درون دینی است نه برون دینی و کلاً با آن متفاوت است و از منظر دیگری به انسان می نگرد. اگر در احکام شرع دقت نماییم، هیچ حکمی به طور مطلق و غیر قابل تغییر وجود ندارد اگر چه این تغییرات در متن دین آمده است و بر عهده مومنین نیست. مثلاً احکام شرعی مثل نماز و روزه و ... بر نابالغ واجب نیست. پس بلوغ یک شرط و یک نسبیت است و یا روزه بر مسافر و بیمار واجب یا صحیح نیست. و یا دروغ که یک حرام شرعی است برای حفظ جان مومن لازم است. از این موارد بسیار در شرع ذکر شده است و اینها به علت تغییر شرایط افراد در زمانها، مکانها و موقعیتهای متفاوت است. پس هر حکمی با توجه به تمام شرایط خاص خود بر فرد حاکم است خواه واجب یا حرام و یا مکروه، مستحب و مباح و یا از نظر اخلاقی خوب یا بد باشد. 

بنابراین احکام دارای سطوح مختلف است و هر سطح برای گروهی خاص حکم می کند. سطح احکام طفل یک سطح است و سطح بالغ سطح دیگر، عاقل در سطحی و مجنون در سطح دیگر و جوان در سطحی و شیخ در مرتبه ای دیگر. این احکام برای سطوح مختلف دارای تأویل است مثلاً بالغ در ظاهر فقهی بلوغ ظاهری جسمی است اما بلوغ در حقیقت بلوغ عقلانی و کمال سالک در سلوک معنوی است. و همانطور که در ظاهر احکام مختلف است در باطن نیز احکام بالغ حقیقی با عوام الناس متفاوت است. یا مجنون عاشق کسی است که دیگر احکام عقل بر او حکمفرما نیست. بر ویرانه خراج نیست. کسی که از حساب و کتاب و خود نگری و منفعت طلبی گذشته است دیگر احکام عقل بر او حاکم نیست یعنی کسی با او حساب و کتاب نمی کند و نباید حساب پس بدهد و بی حساب رزق معنوی دارد. اما عاقل همیشه باید پاسخگوی اعمال خود باشد. وقفوهم انهم مسوولون. اما تصور اهل ظاهر چنین است که همه افراد در یک سطح می باشند و احکام برای همه یکسان است. نکته دیگر اینکه نسبیتها حتی برای انبیاء و اولیای الهی حاکم است. تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض. فقط انسان کامل یعنی حضرات معصومین علیهم السلام هستند که از همه حدود و قیود ظاهری و باطنی رها هستند و نه تنها محکوم به حکم سطحی نیستند بلکه بر همه چیز حاکم هستند. اگرچه حدود را به حسب ظاهر حفظ می نمایند.