عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

انسان کامل ظهور مشیت الله

گفته بودیم که انسان کامل ظهور اسماء و صفات الهی است. اگر او نبود حق تعالی ظاهر نمی شد. لولاک لما خلقت الافلاک. او خلیفه الله در تمام عوالم ونشآت است. زیرا ذات الهی مستقیماً در عالم امکانی، امکان ظهور ندارد. بلکه نیازمند خلیفه ای است تا در او متجلی شود و بواسطه او در عالم ظهور کند. آن خلیفه لامحاله ذووجهین است با یک وجه به ذات الهی مرتبط است و با وجه دیگر به خلق و ممکنات. به تعبیر ساده تر با یک دست از خدا می گیرد و با دست دیگر به خلق می دهد. لذا او یدالله و عین الله و اذن الله است. و گرنه نسبت دادن سمع و بصر و ید به ذات الهی نفی توحید است. بر این مبنای دقیق علمی مشیت الهی نیز در انسان کامل و ولی مطلق ظهور می کند و گرنه نمی توان مشیت و خواست را به ذات نسبت داد. چون ذات، از هر نسبتی مبراست.  در روایات به این نکته اشاره ظریفی شده است. در روایتی آمده که: قُلُوبُنَا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیئَهِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَیْئاً شِئْنَا وَ اللَّهُ یَقُولُ‏ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ قلوب ما ظرف و وعاءِ مشیت الهی است. پس هنگامی که خدا چیزی را بخواهد ما خواسته ایم. و این قول خداوند است که می فرماید: نمی خواهید مگر آنچه را که خدا می خواهد. إِنَّ الْإِمَامَ وَکْرٌ لِإِرَادَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَشَاءُ إِلَّا مَنْ‏ یَشَاءُ اللَّهُ. همانا قلب امام آشیانه اراده الهیست. نمی خواهد جز آن را که خدا بخواهد. در این دو روایت به مقام فنای در توحید ولیّ اشاره دارد. که در این مقام ولیّ هیچ اراده ای ندارد و اراده او ظهور اراده حق است که این مقام فناست. اما در مرتبه بعدی که بالاتر از این است مشیت و اراده خدا همان است که ولی مطلق می خواهد. 

و نحن إذا شئنا شاء اللّه، و إذا کرهنا کره اللّه، فالویل کلّ الویل لمن أنکر فضلنا و خصوصیّتنا و ما أعطانا اللّه ربّنا، لأنّ من أنکر شیئا ممّا أعطانا اللّه فقد أنکر قدره اللّه و مشیّته فینا.

ما هر گاه بخواهیم خدا خواسته است و هنگامیکه نخواهیم خدا نخواسته است. پس ویل کل ویل (منطقه ای در جهنم) برای کسی که انکار فضیلت ما و خصوصیات ما را بکند. و انکار کند آنچه را که خدا به ما عطا کرده است. زیرا هر کس انکار کند چیزی از آنچه را که خدا به ما عطا کرده است؛ همانا که قدرت خدا و مشیت او را در مورد ما منکر شده است.

در یک مرتبه خدا دست و  چشم و گوش عبد می شود و در مرتبه بالاتر که خاص انسان کامل است عبد، دست و چشم و گوش خدا می شود. لذا امیر المومنین همانطور که یدالله و عین الله است، مشیت الله نیز می باشد. بلکه وقتی که او بخواهد خدا می خواهد و اگر علی علیه السلام نخواهد خدا نیز نخواهد خواست. البته حضرت، این روایت را خطاب به سلمان و ابوذر فرمود و گرنه عوام الناس تحمل شنیدن این حقایقی را ندارند کما اینکه الان نیز مردم این حقایق را درک نمی کنند و عقول دنیاپرست آنها پذیرای این معانی بلند نیست.