عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

حق امام بر خدا

در اغلب ادعیه و روایات، همواره ذکر شده که حق تعالی بر بندگانش حق دارد و کسی بر خدا حقی ندارد. چون همواره منعم به گیرنده نعمت (منعَم) حق دارد و علی الظاهر گیرنده نعمت به دهنده آن حقی ندارد. و البته بدیهی است که همه نعمتها از سوی خداوند متعال است و کسی نمی تواند نعمتی را به خدا بدهد. پس اوست که به گردن همه مخلوقات حق دارد. زیرا وجود مخلوق و علم و قدرتش همگی از ناحیه حق است. در معدودی از ادعیه که اغلب ما از آن غافل هستیم، حق محمد و آل را بر الله ذکر شده است. پس همانطور که خدا بر محمد و آل حق دارد، ایشان نیز بر خدا حق دارند. در دعای مشهور در تعقیبات نماز در مفاتیح آمده:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیک، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی. در دعایی دیگر در بحار الانوار آمده که: یَا اللهُ یَا اللهُ یَا اللهُ، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عَلَیْکَ عَظِیمٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... در دعایی که در مفاتیح که در اعمال مسجد کوفه آمده می خوانیم:

اللَّهُمَ یا عَظیم  بِحَقِکَ عَلّى مُحَمَدٍ وَآلِهِ الصَّادِقینَ، وَبِحَقِ مُحَمَدٍ وَآلِهِ الصَّادِقین عَلَّیْکَ،  وَبِحَقِکَ عَلّى عَلِّىٍ، وَبِحَقِ عَلِّىٍ عَلَّیْکَ، وَبِحَقِکَ عَلّى فاطِمَةَ،وَبِحَقِ فاطِمَةَ عَلَّیْکَ، وَبِحَقِکَ عَلَّى الْحَسَنِ، وَبِحَقِ الْحَسَنِ عَلَّیْکَ، وَبِحَقِکَ عَلَّى الْحُسَیْنِ، وَبِحَقِ الْحُسَیْنِ عَلَّیْکَ، فَاِنَ حُقُوقَهُمْ عَلَّیْک  مِنْ اَفْضَلِ اِنْعامِکَ عَلَّیْهِمْ، وَبِالشَاْنِ الَذى لَکَ عِنْدَهُمْ، وَبِالشَاْنِ الَذى لَهُمْ عِنْدَکَ

 اى خداى بزرگ به حقى که بر محمد و آل راستگویش دارى و به حقى که محمد و آل راستگویش بر تو دارند و به حق تو بر على و به حق على بر تو و به حق تو بر فاطمه و به حق فاطمه بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو و به حق تو بر حسین و به حق حسین بر تو چونکه بطور مسلم حقوق تو بر ایشان از برترین نعمت بخشى تو بر ایشان است و به حق آن شأن و منزلتى که تو در پیش ایشان دارى و بدان منزلتى که آنها در پیش تو دارند.

اما حق امام علیه السلام بر خدا چیست؟ به نظر حقیر چون امام که ولی مطلق و خلیفه الله تام در عالم است بر خدا از این رو حق دارد که مظهر او و تحقق بخش صفات و اسمای حق است. اگر او نبود عالم وجود تحقق نمی یافت و همیشه در کتم عدم باقی می ماند.

ظهور تو به من است و وجود من از تو

و لست تظهر لولای لم اکن لولاک

اگر ولی مطلق نبود الله ظاهر نمی شد. اوست که موجب ظهور خلقت از عدم گردید. لذا حق تعالی فرمود: لولاک لما خلقت الافلاک. این لولاک تشریفاتی نیست یعنی اگر تو نبودی عالم امکان تحقق نداشت. در نتیجه هیچ اسمی از اسمای الهی تحقق خارجی نمی یافت. زیرا عالم وجود، ظهور اسمای حق است. پس معصومین علیهم السلام بر خدا حق ظهور دارند. و خدا بر ایشان حق وجود.