عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

فطر عاشق

رمضان در میان ماهها حکم اسم اعظم را در میان اسماء دارد. این ماه شهرالله است یعنی ماه ظهور اسم اعظم برای سالک است. همانطور که اسم اعظم الهی جامع همه اسماء اوست طبعاً ماه رمضان هم جامع همه مراتب سیر و سلوک و تجلیات الهی است. روزه بر همه افراد بالغ واجد شرایط واجب است. و این وجوب به نظر می رسد که علاوه بر وجوب فقهی ظاهری، به معنای شرط لازم است. یعنی اگر کسی می خواهد به وصال یار برسد ناچار است که روزه بگیرد و گرنه امکان وصول نمی باشد. به عبارت دیگر از غیر حق چشم بپوشد و به هیچ چیز از ظواهر مادی یا نعمتهای برزخی و اخروی و معنوی توجه نکند و کوچکترین دلبستگی نداشته باشد. پس عاشق روزه می گیرد از غیر خدا که معشوق اوست. و چون عشق به کمال رسید و وی را به بارگاه الهی در ضیافت تجلیات اسمایی راه دادند و به مقام فنای در حق نائل گشت؛ روزه خود را افطار می کند که آن رویت هلال جمال یار است (صم للرویه وافطر للرویه). ماه نیز  به انسان کامل و امیر المومنین علیه السلام تاویل شده است. کما اینکه خورشید نیز به مقام نبوت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تعبیر گشته است. پس کسی که جمال حقیقی الله را در انسان کامل و ولی مطلق الهی مشاهده نماید تمام هستی و و جود خود را صرف شهود وی می نماید و از عالم بی خبر است. در این هنگام یعنی ظهور جمال یار، روزه و امساک خود را باز می کند و به محبوب دل و جان تسلیم می کند. این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست       روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم. عارف در این مرتبه تجلیات اسمایی محبوب را با باطن قلبش ادراک می کند و این ادراک و دلبستگی، افطار اوست. افطاری که با پاره کردن همه حجابهای خلقی حاصل می گردد. زیرا معنای فطر در لغت یعنی پاره نمودن و گسستن چیزی است.  اینجا عاشق پرده غیب را می گسلد تا جمال یار از ورای آن آشکار گردد. در آن مقام، حضرت دوست هر لحظه بر قلبش تجلی و ظهوری نو دارد. و چون به مقام فنای در محبوب رسید تصرفاتش در عالم به اذن و تجلی حق است لذا همه چیز بر او حلال و طیب است چنانچه خودش نیز به مقام طهارت باطنی نائل شده است. همچو دریاست که هیچ چیز طهارتش را از بین نمی برد.