عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

اسرار قیام، رکوع و سجود حقیقی

مرحوم امام در کتب خود به اسرار قیام، رکوع و سجود اشاره دارد. ایشان رکوع را فنای صفاتی و سجود را فنای ذاتی و فنای مطلق می داند. کما اینکه قیام مقام فنای افعالی بنده در حق است. ایشان در کتاب سر الصلوه در باب قرائت گوید: 

اول، قرائت عامه است؛ که اصل آن، تجوید و تصحیح صورت است؛ و کمال آن، تفکر در معانى و مفاهیم عرفیه است.

دوم، قرائت خاصه است؛ و آن احضار حقایق لطایف کلام الهى است در قلب به قدر قوّت برهان یا کمال عرفان؛ و کمال آن، به وصول به بعض مراتب اسرار قرائت است.

سوم، قرائت اصحاب معرفت است؛ و آن ترجمان مشاهدات خویش است پس از معرفت به حقیقت کلام و کتاب الهى.

چهارم، قرائت اصحاب قلوب است؛ و آن ترجمان حالات قلبیه است پس از تحقق به بعض مراتب حقیقت قرآن.

پنجم، قرائت اصحاب ولایت است؛ و از براى آن به طریق اجمال سه مقام است: اول، مقام ترجمان تجلّیات فعلیه است بر قلب ولىّ؛ دوم، ترجمان تجلّیات اسمائیه است؛ و سوم، ترجمان تجلّیات ذاتیه. و در این سه مقام، قارىْ حمد و ثناى حقّ به لسان حقّ کند، زیرا که نمونه قرب نوافل از مقام تجلّیات افعالیه شروع شود: وَ اللَّه یَصیرُ لِسانَ الْعَبْد. پس، سالک حمد حقّ به لسان حقّ کند؛ چنانچه در قرب فرایض حقّ تعالى حمد خود به لسان عبد کند: وَ الْعَبْدُ یَصیرُ لِسانَ اللَّه‏: عَلِىٌ عَیْنُ اللَّه وَ یَدُ اللَّه و لِسانُ اللَّه تَعالى.

همانگونه که در برخی مطالب قبلی اشاره نموده ایم، در فنای افعالی بنده به باطن قلب خود مشاهده می کند که تمام افعال و حرکات و سکنات خود و جمیع خلق ظهور فعل خداست. این مقام در قیام حقیقی و قرائت نماز واقع می شود. در این مرتبه که اولین مرتبه توحید حقیقی و ولایت خاصه می باشد به عبد اسماء فعلیه حق تعالی تجلی می شود و او حقیقت آن اسماء را مشاهده می کند. برخی از اولیاء برای همیشه در این مرتبه محو می شوند و به مرتبه بعدی نمی روند. اما اگر ظرفیت وجودی او بالاتر باشد پس از این فناء به مرتبه تجلیات صفاتی می رسد که مقام رکوع حقیقی است. از این رو رکوع نسبت به قیام مقام قرب و عبودیت بیشتری دارد. در این مرتبه بنده مشاهده می کند که تمام صفات خلق ظهور صفت حق است به عبارتی بیننده و شنونده حق است نه خلق. پس از تجلیات صفاتی بنده محو و فانی در این حال می شود. نه تنها فعلی از خلق نمی بیند بلکه هیچ صفتی هم از خلق مشاهده  نمی نماید. در برخی روایات اشاره شده که برخی ملائکه همیشه در رکوعند و هرگز به سجود نمی روند. این گروه از اولیای خدا همواره در فنای صفاتی باقی می مانند که از آن به صعق نیز تعبیر می شود و اگر بنده قابلیتش بیش از این باشد به مقام تجلیات ذاتیه  و سپس فنای مطلق که فنای از فناست می رسد. در تجلیات ذاتی عبد همه ذوات و موجودات را ظهور ذات احدی و می گوید جز خدا کسی و چیزی نیست. یا هو یا من لا هو الا هو. این مقام سجود حقیقی و کامل است او از همه چیز چشم می بندد و جز خدا کسی را نمی بیندو در نهایت از این فناء خود هم فانی می شود یعنی نسبت به خود و فنای خود و شهود خود هم هیچ ادراکی ندارد. این مرتبه سجود دوم است که از شهود خود هم فانی می شود. این منتهای مرتبه قرب و سیر الی الله است اکثر اولیای الهی در این مراتب از فناء باقی می مانند و به خلق مراجعه نمی کنند. و اگر قابلیتش بیش از این باشد به مقام صحو بعدالمحو و بقای بعد از فنای کلی نائل می شود و به سوی خلق رجوع می کند که در آن زمان نبی مرسل یا ولی کامل مکمل می گردد. آن وقت در تشهد به توحید و رسالت شهادت می دهد و به رسول و صالحین سلام می گوید. در این زمان سیر مقامات انسانی کامل می گردد و او برای هدایت خلق به سوی خدا مامور می شود و شاید آیه شریفه یا ایها المدثر قم فانذر اشاره به این معنا باشد. کامل مکمل با قدرت ولایی خود خلق را به سوی او رهنمون می کند و تمام قوای عالم وجود از ملائکه و جن و انس و حیوان در اختیار او هستند و کسی  توان مقابله با او را ندارد. چون او به قدرت لایتناهی خدا متصل است. او خلیفه خدا در همه عوالم و نشئه هاست. این مقام به تعداد کمی از اولیای الهی اختصاص دارد همانطور که از بین پیامبران تعداد کمی به مقام رسالت برگزیده شدند. پس تمام مقامات انسانی و سیر و سلوک در نماز خلاصه گردیده است. بنگریم که ما از این معجون الهی چه نصیبی می بریم. شاید این مسائل برای ما غافلین تلنگری باشد تا به نماز و عبادات ضعیف و معیوب خود مغرور نگردیم و از خدا  و اولیایش عاجزانه بخواهیم تا از ما دستگیری کنند و به مراتبی از حقایق نماز برسانند.