عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

به شعر حافظ شیراز می رقصند و می نازند ...

به شعر حافظ شیراز می رقصند و می نازند

سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

به بهانه روز حافظ به نکته ای از این عارف بزرگ اشاره می کنیم. نکته ای که در این یک بیت فوق نهفته است؛  گستردگی توجه به اشعار حافظ در بین همه اقشار مردم است. هم اهل ظاهر و اهل ادبیات و هم اهل معرفت همگی به شعر حافظ و هر کس به ظن خود آن اشعار را معنا می کند. حتی کسی که توان خواندن اشعار او را هم ندارد دیوانش را می خرد. بی شک کتاب حافظ در این زمان پر فروش ترین کتاب در ایران است. و بی شک بهترین غزل سرای فارسی در همه ادوار جناب خواجه محمد شمس الدین حافظ است. و الحق وی لسان الغیب است. کلام وی الهامات غیبی است و غزل  از اختصاصات ایشان است. کما اینکه مثنوی از اختصاصات مولوی است. حافظ یا مولوی شاعر نبودند بلکه الهامات غیبی و تجلیات محبوب را در قالب شعر سرودند. سرّ محبوبیت عامه نیز همین است چون چیزی که در عالم بقا دارد، عشق است. چنانچه او گوید: 

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

هر ولیی از اولیای حق یک اختصاصی دارد که دیگر از اولیاء به آن مختص نیستند. به عبارت ساده تر حق تعالی به هر ولی یک چیز خاصی می دهد و او را منبع آن قرار می دهد. دیگر از اولیاء نیز باید از وی این حقیقت را اخذ کنند. لذا فرمود من مات العالم ثلم فی الاسلام. عالم حقیقی اولیای الهی هستند نه علمای ظاهر.  اگر ولیی از اولیاء از دنیا برود چیزی جایگزین او نیست. چون آن چیزی که مختص او بود به دیگر از اولیاء داده نمی شود. لذا اذا مات العالم مات العالم. وقتی عالمی بمیرد عالم و جهانی که مختص او نیز خواهد مرد. به عبارت دیگر عالم وی به بطون و غیب رجوع می کند و عالم و جهانی از حقایق با ارتحال او از این دنیا می رود. 

غزل نیز از اختصاصات جناب حافظ است که در این حد اعلاء به کسی داده نشده است. از این رو حتی اهل ظاهر از ادیبان نیز او را در غزل با کسی مقایسه نمی کنند. خودش در باره خود گوید:

چون به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب

سالها بندگی صاحب دیوان کردم

در بیت مطلع بحث، حافظ می گوید به شعر او هم اهل ظاهر و اهل ادب لذت می برند و می خوانند و شروح متعدد می نویسند و هم اهل معنا از لطایف و حقایق آن محظوظ می شوند. که در این بیت به یکی سیه چشمان کشمیری، و دیگری را ترکان سمرقندی نام می برد. اولی اهل باطن و دومی اهل ظاهرند. یکی به صنایع ادبی و زیبایی شعری می پردازد و دیگری به لطافت معنایی و باطنی.