عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

ذق انک انت العزیز الکریم

آیه ای در سوره دخان در وصف عذاب جحیم است که می فرماید: ذق انک انت العزیز الکریم (بچش تو عزیز کریمی) معمولاً اهل ظاهر از مفسرین این آیه را اینگونه معنا می کنند که تو نزد خودت عزیز کریمی.این در حالی است که آیه نزد خودت را ندارد و این تلقی اهل ظاهر است. با وجودی که اهل ظاهر به شدت مخالف تاویل هستند در این آیه و برخی آیات دیگر که معنای واقعی آن را درست متوجه نمی شوند؛ خود تعابیر عجیب و غریبی درست می کنند. در این آیه شریفه به صراحت بیان می کند که تو در جحیم عزیز و کریمی. اگر منظور غرور و تکبر دوزخی بود بی شک آن را بیان می کرد. اما وقتی ما معنای قرآن را نمی فهمیم به جای آنکه به جهل خود معترف باشیم معنای آیه را جا بجا می کنیم.

اما بزرگی رضوان الله علیه در معنای این آیه می فرمود که جهنمی در جهنم مورد لطف و رحمت حق است و عذاب خدا برای اصلاح و شفای بیماری های وی است نه برای شکنجه دادن. همانند مادر مهربانی که داروی تلخ را به فرزند خود می دهد و می گوید بخور عزیز دلم. پس خدا نیز به بنده گنهکار می گوید بخور عزیزم تا از امراض باطنی شفاء یابی. نکته مهم در فهم کلام خدا و معصومین این است که انسان تا به مقام قرب حق نرسد نمی تواند از ظاهر الفاظ و مطالعه تفاسیر و علوم ظاهری به معنای حقیقی آن دسترسی پیدا کند. راه چاره برای ما که به مقام قرب نرسیده ایم این است که از سخن اولیای خدا در تفسیر کلام حق استفاده کنیم حتی اگر سخن آن ولیّ با سخن مفسرین تباین داشته باشد.

همانطور که در مباحث گذشته اشاره شد، رحمت حق بر غضبش سبقت گرفته پس به قول ابن عربی جهنم نیز خارج از رحمت حق نیست. و جهنمی در حال عذاب نیز رحمت خدا شامل اوست. پس خدا او را برای ورود به بهشت مهیا می کند. ما در پستی با عنوان جهنم درمانگاه الهی به این مطلب اشاره کرده ایم.

صوم و صلوة

در باب روزه قبلاً مطالبی را گفته ایم. به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان به یک نکته پیرامون روزه اشاره می کنیم. ابن عربی در آثارش معتقد است که حقیقت روزه بالاتر از نماز است. اما مرحوم امام خمینی به افضلیت نماز نسبت به روزه اشاره دارد. به نظر می رسد نظر امام صائب باشد زیرا روزه فعل نیست بلکه ترک فعل است و نماز حقیقی وصول به توحید و استغراق در آن است. در کتاب سر الصلوه امام می گوید که روزه ثنای حق به اسم الصمد و نماز ثنای خق به اسم جامع الله است. یعنی بنده در روزه صمدیت حق را ظاهر می سازد لذا ترک اکل از عالم دارد و توجهی به غیر ندارد و بی نیازی خود را از عالم امکانی اعلام می کند که این ظهور اسم صمد است و نماز ورود به باب توحید و فنای در حق است.

روزه در واقع مقدمه نماز است یعنی ترک دلبستگی ها و چشم فرو بستن از عالم وجود. خواه لذات مادی و دنیوی باشد خواه لذات باطنی و معنوی و کشف و کرامات مثالی و روحانی. به عبراتی روزه تخلیه و نماز تحلیه است. تخلیه از غیر حق و تحلیه به تجلیات الهی و استغراق در اسمای حق تعالی است. در روزه عبد هنوز به مقام فناء و توحید نرسیده لذا در مقام ترک و امساک است ولی نماز مراتب سه گانه از فنای افعالی در قیام و فنای صفاتی در رکوع و فنای ذاتی در سجده را در بر دارد. همانطور که اسم اعظم الله جامع همه اسماء و صفات الهی است، نماز نیز جامع همه عبادات منجمله روزه است. لذا فرموده اند که ان قبلت قبل ما سواها. در ضمن روزه برای بیمار و مسافر ساقط است ولی نماز تحت هر شرایطی واجب است و این از جامعیت نماز حکایت دارد. 

شعری در ثنای دوست

شعری زیبا در مدح حضرت علی اکبر علیه السلام در روز ولادتش تقدیم می گردد. این شعر از جناب محمد علی مجاهد (پروانه) می باشد:


روز عاشورا که روز عشق بود

جان یاران پر ز سوز عشق بود

 

بانگ می زد ساقی بزم بلا

عاشقان را آشکار و برملا

 

کای گروه باده خواران الست

باید از جام بلا گردید مست

 

از در و دیوار می بارد بلا

تا کند خیل شما را مبتلا

 

باده خواران! همدم ساقی شوید

سرخوش از جام هوالباقی شوید

 

همتی، هنگام مستی کردن است

وقت رو سوی بلا آوردن است

 

نیست هوشیاری ز سرمستان روا

ترسم از یزدان بدا آید، بدا

 

باده خواران گرد او گشتند جمع

جانشان پروانه شد بر گرد شمع

 

هر که را در حد خود می ریخت می

تا کند این راه را مستانه طی

 

تا مبادا مستیش افزون شود

حالتش از باده دیگرگون شود

 

مستی اکبر ز یاران بیش بود

جام را از دست ساقی می ربود

 

هر چه می در ساغرش می ریخت او

می شنید از او که ساقی باده کو؟

 

ساغرم پر کن دمادم از شراب

تا کند هر ذره ام را آفتاب

 

کی توان سرمست شد زین یک دو جام؟

باده نوشی خوش بود، اما مدام

 

خوش بود با می مدام آمیختن

باده را دائم به ساغر ریختن

 

باده بی اندازه باشد خوشتر است

مرد این میدان، علی اکبر است

 

ساقی دانا دل، صافی ضمیر

گفت با او هر چه خواهی باده گیر

 

آنقدر می از سبوی هو کشید

تا که رنگ او گرفت و هو کشید

 

رو سپس بر جمع میخواران نمود

پرده از راز دل خود برگشود

 

کای گروه باده خواران، الوداع

ترسم این مستی مرا آرد صداع

 

صحتم آهنگ بیماری کند

مستیم رو سوی هوشیاری کند

 

ترک جان گفتن به مستی، خوش تر است

بهر او مردن ز هستی خوش تر است

 

این بگفت و سوی میدان رو نهاد

پا به میدان لقای هو نهاد

 

هستی موهوم را معدوم کرد

خویش را قربانی قیوم کرد

 

رفت بیرون از جهات و از قیود

طلعت حق گشت در چشم شهود

 

چون حسین این جلوه را نظاره کرد

جامه بر تن از تحیر پاره کرد

 

کاین چه رسم عشق بازی با خداست؟

اکبر است این در تجلی؟ یا خداست؟

 

چون شنید انی انا الله از درون

کرد خود نعلین را از پا برون

 

سر برهنه جانب یاران دوید

پا برهنه سوی میخواران دوید

 

کاینک اکبر در تجلی گاه اوست

دیگر اکبر نیست آنجا، بلکه هوست

 

هر چه می بیند آیات وی است

عالم امکان ظهورات وی است

 

در فنای ما بقا دارد حضور

لای ما، الا در آرد در ظهور

 

بنگرید ای باده خواران آشکار

در جمال اکبرم رخسار یار

 

هر که را میل تماشای خداست

رو کند آنجا که طور کبریاست

 

جمله مست از جام آگاهی شدند

باده خواران اکبراللهی شدند

 

هر که از آن باده ساغر می کشید

نعره ی الله اکبر می کشید

 

زان سپس در عرصه غیب و شهود

ذکر تسبیح ملک، تکبیر بود.

اکبر، مستغرق در ذات الله

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام به یک روایت در باره ایشان اشاره می کنیم. حضرت ابا عبدالله علیه اسلام در باره دو شخص کلمه مستغرق فی ذات الله را فرموده اند یکی در باره حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگری حضرت علی اکبر علیه السلام. به جز حضرات چهارده معصوم علیهم السلام در باره کسی چنین وصفی نیامده است. انبیاء و اولیای الهی در سفر دو م از اسفار اربعه به مقام فنای در حق نائل می شوند اما این فناء درجات و مراتب مختلف دارد به نحوی که از فنای اسماء افعالی آغاز شده و به حسب استعداد ولیّ به فنای اسماء صفاتی و در نهایت برای کملین به فنای در اسماء ذاتیه منتهی می گردد. این مرتبه فنا برای عامه از انبیاء و اولیاء است اما مرتبه خاص انسان کامل و ولی مطلق فنای در ذات حق تعالی است نه فنای در اسماءذاتیه. این مرتبه ای است که خاص ولی مطلق خداست که از این دو روایت در باره حضرت علی اکبر و سکینه علیهما السلام مشخص می شود که ایشان نیز در این مقام با ولی مطلق شریک هستند. چه زیبا مرحوم سید احمد نجفی رضوان الله تعالی علیه فرموده است:

از ازل ما را حسین، الله بود

اکبر آمد بر تجلیها فزود

این علی را با خدایش نسبتی است

اکبر از الله اکبر قسمتی است