عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

تقابل اسماء الهی

ابن عربی در مقدمه فتوحات گوید: الوهیت اقتضای آن را دارد که در جهان، بیماری و سلامتی باشد. بنابراین دور کردن و ازاله اسم المنتقم از وجود، سزاوارتر از دور کردن و ازاله اسم الغافر و عفو کننده و نعمت بخشنده نمی باشد. و اگر از اسماء الهی اسمی مانده باشد که آن را حکمی نباشد، باید معطل و بیکار بماند در حالی که در الوهیت تعطیل محال است در نتیجه عدم تاثیر اسماء محال است.

شیخ در اینجا به نکته مهمی در باب معرفت حق تعالی اشاره دارد که آن موضوع تقابل اسماء الهی است. همانطور که قبلاً هم اشاره شده است، هر اسمی از اسماء دارای تاثیر مختص به خود می باشد و هیچ اسمی وجود ندارد که در عالم بدون اثر باشد. زیرا اسم یعنی ذاتی که دارای یک اثر خاص می باشد. مثلاً الرحمن یعنی ذاتی که دارای رحمت است و این رحمت در عالم ظهور دارد چنانچه فرمود رحمتی وسعت کل شئی. در نتیجه کل عالم وجود در هر لحظه تحت تاثیر اسماء الله است. در واقع پدیده های جهان حاصل برآیند تاثیر اسماء است. به عبارت دیگر گاهی اسم منتقم بر غافر سبقت می گیرد و فرد دچار عذاب و بلا و بیماری می گردد و گاهی اسم عفو یا غفور بر اسم منتقم سبقت می گیرد و فرد از بیماری رهایی می یابد. شاید یکی از اسرار دعا کردن همین باشد که اسم غفور را بر اسماء جلالی غلبه دهد و فرد از فقر و مرض و نجات یابد. اینکه در روایات ذکر فرمودند که فرضاً جهت دفع فلان بلا چند مرتبه فلان ذکر را بگویید یا فلان دعا را بخوانید؛ به همین دلیل است. یا روایتی که می فرماید: الدعاء یرد القضاء دعای عبد در واقع اثر یک اسم را بر اثر اسم دیگر رجحان می بخشد. یعنی دعای عبد اثر اسم غفور را بر اثر اسم متضاد و مقابلش را مثل منتقم  برتری و غلبه می دهد و بلا را دفع می کند. چنانچه در دعا از حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله آمده: اعوذ بعفوک من عقابک و اعوذ برضاک من غضبک و اعوذ بک منک (من از البته واضح است که شرایط دعا کننده و بسیاری از شرایط دیگر در این موضوع خاص موثر است. لذا همیشه دعای بنده مستجاب نمی شود. یعنی اینگونه نیست که دعای بنده همیشه بتواند اسمی که موجب بلا و عذاب است را بر اسمی که بلا را رفع می کند غلبه دهد. از این رو گاهی دعا و نذر و نیاز، بلا را رفع و گاهی بلا رفع نمی شود. و همه اینها به شرایط بستگی دارد و آن شرایط هم همگی تحت تاثیر اسماء خداست.در نتیجه این برآیند تقابل اسماء، یک پدیده مثل بلا یا عافیت را رقم می زند. به همین سبب است که اگر کسی مثل اولیای الهی به اسماء حق و آثار آنها علم داشته باشد، به وسیله خواندن اسم خاص می تواند در عالم تصرف نماید.   

دعای تعقیب نماز عشاء

در مفاتیح الجنان در تعقیب نماز عشاء دعایی ذکر شده که دعای طلب رزق است. در نوشته های قبلی عرض شد که رزق و روزی اعم از رزق مادی و معنوی می باشد و بر خلاف نظر عامه فقط منحصر به رزق مادی نمی باشد. بلکه اغلب آیات و روایات ما به رزق معنوی اشاره دارد. بشر در اغلب زمان عمر کوتاه خود معمولاً به دنبال رزق مادی است و چنین می اندیشد که راحتی و آرامش در ثروت مادی و پول نهفته است. اما غافل از اینکه آرامش با پول به دست نمی آید. چه بسیار ثروتمندانی که آرامش بسیار کمتری نسبت به دیگران دارند. در این دعا امام علیه السلام به ما می آموزد که چگونه روزی مادی و معنوی خود را از خدا تقاضا نمائیم. اللهم انه لیس لی علم بموضع رزقی و ... می فرماید خدایا من علم ندارم که روزی من در کجاست. در کوه است یا دشت در زمین است یا در آسمان؟ در خشکی است یا در دریا؟ و نمی دانم در دست چه کسی است. سپس ما را متنبه می کند که خدایا تویی که روزی را به لطف خود تقسیم می نمایی و به واسطه رحمتت سبب آن را مهیا می کنی. بعد از خدا می طلبد که خدیا رزق مرا وسیع قرار ده. و راه بدست آوردنش را آسان نما. در ادامه حضرت به نکته بسیار مهمی اشاره می نماید که مرا در آنچه روزی من نیست به زحمت میانداز. زیرا تو از عذاب من بی نیازی. در این فقره از دعا نکته مهمی نهفته است و آن این است که اگر چیزی روزی ما نباشد با تلاش و کوشش نمی توانیم آنرا به دست آوریم زیرا در تقدیرات ما نوشته نشده است. و این تلاش و زحمت چیزی جز رنج و ناراحتی به دنبال ندارد. 

عرض شد منظور از رزق اعم از مادی و معنوی است. اما نکته مهم این است که انسان در طلب رزق مادی نباید خود را بیش از حد به رنج و تعب بیاندازد. زیرا روزی انسان به او خواهد رسید و لو اینکه به دنبال نرود و آنچه روزی او نیست به او نخواهد رسید و لو اینکه تمام سعی و تلاش و هوش و فکر خود را در راه آن صرف کند.  

اما نکته مهم دیگر اینکه این سخن به معنای عدم کار کردن و نرفتن به دنبال شغل دنیوی نیست بلکه انسان بهتر است هدف شغل دنیوی خود را نیز خدمت به مردم قرار دهد نه به دست آوردن پول بیشتر. لذا بیش از حد معمول کار کردن برای بدست آوردن پول، خلاف توکل و رضا به قضای الهی است. زیرا کار بیشتر درآمد بیشتری به دنبال نخواهد داشت و موجب افزایش روزی نخواهد شد. فقط رنج و محنت انسان را بیشتر می کند و او را از خودش و آخرتش غافل می کند.  روزی حضرت علی علیه السلام به میثم تمار که خرما می فروخت فرمود که خرماها چند می خری و به چند می فروشی؟ مبلغی را ذکر کرد که با سودی بیشتر می فروخت. حضرت فرمود سود خود را کمتر کن. اطاعت کرد و با سود کمتر فروخت. پس از مدتی حضرت به او فرمود خرماها را بدون هیچ سودی بفروش یعنی به همان مبلغی که می خری به همان مبلغ بفروش! میثم همان کار را اجرا نمود. پس از مدتی به حضرت عرضه داشت که نمی دانم چگونه خرج زندگی من تامین می شود در حالی من هیچ سودی از مردم نمی گیرم. و هزینه های منزل من مثل همان موقعی است که سود بالا می گرفتم! بر اساس روایت حضرت به دیگری فرمود که اگر میثم یقین داشت، می گفتم خرما را ارزانتر از قیمت خرید و به ضرر بفروشد تا بداند روزی در دست کیست. متاسفانه ما این روایات را باور نمی کنیم چون حجابهای دنیوی بر دیدگان پرده افکنده است حتی به ظاهر مومنین و نماز شب خوانها هم چنین روایاتی را کمتر باور دارند. فکر می کنیم که روزی ما بر اساس زرنگی و تدبیر و حتی شانس است تا تقدیر الهی. در مورد رزق معنوی نیز؛ پس از انجام واجبات و ترک محرمات، در عبادات مستحبی نیز نباید انسان بیش از حد به نفس فشار آورد زیرا انسان، مبتلا به مشکلات دیگری از قبیل عجب و تکبر و ریا و امثالهم خواهد شد. گاهی انسان تلاش می کند تا عبادتی را انجام دهد اما موفق به انجامش نمی شود؛ معلوم می شود که روزی او نبوده است. و گاهی ممکن است که به دنبال گناهی برود ولی موفق به انجام آن نشود، که آنهم مقدر بوده است. در نتیجه انسان در این عالم، روزیش مشخص است. پس بهتر است که با فراغ خاطر به عبادت و مستحبات بپردازد یعنی به دور از توجه به بهشت و جهنم و یا کثرت ظاهری عبادت. یا ببیند که خدا با او چکار می کند و در کمال آرامش کار انجام دهد.