عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

خلود عذاب

در تحقیقی پیرامون معاد و بهشت و جهنم، به بحث در مورد خلود و جاودانگی عذاب پرداخته ایم. از دیدگاه بزرگان اهل معرفت جاودانگی در عذاب به معنای رنج و درد به دور از رحمت الهی است و مآل انسانها و لو کفار و فجار به رحمت الهی و آسایش ختم می شود. ابن عربی که نسبت به سایر عرفا به این موضوع بیشتر پرداخته است؛ قائل به عدم خلود در عذاب است ولی به خلود در جهنم معتقد است. وی می گوید که عذاب به معنای رنج، پس از مدتی که مقرر است برای جهنمیان به پایان می رسد و اهل نار، عذاب برایشان عذب و گوارا می شود. وی در مواضع متعدد و پراکنده در فتوحات مکیه به بحث عذاب و خلود آن اشاره دارد. دو گروه به جهنم می روند یکی مومنین گنهکار و دیگری کفار و فاسقان که به عبارتی اهل نار هستند. مومنین پس از سپری شدن مدت عذاب خود به بهشت می روند و در آنجا جاودن می مانند ولی اهل نار چون قابلیت ورود به بهشت را ندارند، پس لاجرم در جهنم می مانند. اما از آن رو که رحمت حق بر غضبش پیشی گرفته است، زمانی فرا می رسد که عذاب از آنها برداشته می شود که آن یا به حسب عادت به عذاب است و یا به حسب تناسب مزاج یا تغییر مزاج جهنمی است. به این شکل که جهنمی با تغییر مزاجش از چیزی که قبلاً برایش رنج آور بود؛ لذت می برد. زیرا لذت و الم برای همه یکسان نیست و بستگی به فرد و مزاجش تغییر می کند. و وقتی که مزاج تغییر کرد، از چیزی که قبلاً رنج می برده، لذت می برد. مثلاً ممکن است ما در زمانی از یک نوع غذا خوشمان نیاید ولی با تغییر مزاج بعداً از آن خوشمان بیاید. یا یک فرد سیگاری در ابتدا از سیگار کشیدن به سرفه می افتد و عذاب می کشد ولی به تدریج با اعتیاد و عادت به آن نه تنها رنج نمی کشد بلکه با لذت سیگار می کشد. چون اهل نار به حسب مزاج نمی توانند به بهشت بروند و اگر به بهشت بروند معذب خواهند بود؛ لذا در جهنم به آسایش و راحت خواهند رسید.

مرحوم حاج آقا دولابی رضوان الله علیه معتقد بود که خلود به معنای جاودانگی نیست بلکه به این معناست که شخص چنان در جایی وقوف نموده که گویی می خواهد همیشه در آنجا بماند؛ نه اینکه واقعاً در آنجا ابدی باشد. این نکته مهمی است و یک آیه در قرآن به این معنا اشاره دارد و لکنه اخلد الی الارض. خلود را در این آیه به معنای حب به دنیا و وابستگی به آن معنا نموده اند. بدیهی است که کسی همیشه در روی زمین باقی نمی ماند. پس خلود در این آیه همان چیزی است که حاج آقا دولابی به آن اشاره دارد. نتیجه می گیریم که خلود با ابدیت و سرمدیت معنای متفاوتی دارد و نباید آن را با ابدیت و جاودانگی یکسان تلقی نمود.

حقیر در این باب به یک نکته دیگر نیز اشاره می کنم و آن این است که از رحمت خدا به دور است که انسانی بیافریند و و به علت گناهان وی را برای همیشه عذاب و رنج کند و هرگز از آن نجات نیابد. زیرا کمال هیچ موجودی به رنج ابدی نیست. کمال از نظر عقل سلیم، زمانی است که انسان یا هر موجود دیگر، مطابق با مزاج خود به آرامش و راحت دست یابد. و اگر انسانی هرگز به راحت که برای آن خلق شده نرسد؛ به کمال خود نرسیده است. و اگر موجودی به کمال خود نرسد بی تردید ناقص خواهد ماند و از حکمت الهی به دور است که موجودی را به کمالش نرساند. و یا ممکن نیست که کمال کسی جاودانگی در درد و رنج باشد زیرا بدیهی است درد و عذاب، کمال نیست. و چون به حسب صریح آیه شریفه خدا کسانی را برای جهنم خلق کرده است و لقد ذرانا لجهنم کثیراً من الجن و الانس؛ معلوم است که کمال ایشان باقی ماندن در جهنم است. و بر اساس استدلال فوق لامحاله باید عذاب روزگاری از ایشان برداشته شود. چون کمال نمی تواند درد و رنج باشد. نکته دیگر اینکه گناه و معصیت در یک زمان کوتاه دنیوی توسط فردی صورت می گیرید و از رحمت خدا عدل وی به دور است که به علت گناه محدود عذاب نامحدود برای کسی قرار دهد. ضمن اینکه گناه شخص نیز به علت لجاجت با خدا نیست بلکه به خاطر محجوبیت و جهل اوست. پس عذاب ابدی برای شخص نادان دور از انصاف است. و اما آنچه که اغلب متکلمین در باب جاودانگی در دوزخ گفته اند بر اساس پیش فرضهای غلط و تفاسیر اشتباه از آیات و روایات است. (ذرهم فی خوضهم یلعبون) شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس    نه هر آن کو ورقی خواند معانی دانست.   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد