عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

کربلا جمع عشاق

در کربلا عشاق از هر گروه و مذهب و فرقه ای به دور هم جمع شدند. امام حسین علیه السلام از قبل، عشاق خود را در عالم شناسایی نموده بود و همه را دور هم گرد آورد تا صحنه جاودانی کربلا را خلق کند. صحنه ای که عشاق در راه معشوق خون دل خود را نثار می کنند و همه محبوب می شوند. وهب که به ظاهر نصرانی بود با یک نگاه جذب امام می شود اینجا هیچ سخن و گفتگو و دلیل و برهانی در میان نیست. زهیر که عثمانی بود و اهل لهو و لعب که به نظر مردم غیر قابل هدایت بودند با یک نگاه بالاترین ولی خدا شدند طوری که انبیاء به مقام ایشان غبطه می خورند. ایشان چنان محو در حسین شدند که حکم دوئی از ایشان برخاست و مملکت وجود خود را به حسین تقدیم کردند (لمن الملک الیوم لله الواحد القهار). در واقع ایشان از ازل حسینی بودند ولی به جهت احتجاب به دنیا از حقیقت خود غافل شدند و امام که به ذات اشیاء علم دارد، ایشان را پیدا نمود و غبار از رخ دیدگان آنها برگرفت تا گوهر قلب ایشان آشکار شود. گوهری که در دل هیچ کس جز اولیای کامل یافت نمی شد. ما به اعمال ظاهری و جسمانی افراد نمره می دهیم مثلاً چقدر نماز خوانده یا روزه گرفته است. اما امام علیه السلام، به حقیقت و ذات قلب انسانها می نگرد. آیا شخص همه هستی خود را نثار محبوب می کند یا نه به دنبال منافع مادی یا به دنبال بهشت و لذات اخروی و یا حتی به دنبال کشف و کرامات است؟

عشق از اول سرکش و خونی بود                 تا گریزد هر که بیرونی بود.

هر کس به دنبال حظ و بهره نفس باشد از دایره عشاق حقیقی بیرون است. هر چه داری باید در راه معشوق بدهی؛ از مال و زن و فرزند و آبرو و بهشت و عبادات و همه چیزش بگذرد و خود را فراموش کند تا لایق وصل جانان شود. همانطور که حضرت عباس علیه السلام به معشوق مطلق عرضه داشت والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً عن دینی. دین عاشق، معشوق است و بس. مذهب عاشق ز مذهبها جداست. به همین دلیل مسیحی و عثمانی و مسلمان، وقتی که عاشق امام حسین علیه السلام _ که معشوق حقیقی و علی الاطلاق در عالم است_ شود؛ مومن حقیقی و شیعه کامل است. همانطور که انبیاء گذشته نیز شیعه حقیقی بودند (ان من شیعته لابراهیم). در مکتب عشق همه گناهان گذشته و آینده شخص محو می شود و عاشق در جذبه عشق فقط به تحریک معشوق حرکت می کند و از خود هیچ حرکت و اراده ای ندارد.

در پس آینه طوطی صفتم داشته اند                      آنچه سلطان ازل گفت بگو می گویم.

اما دیگران از اهل زهد و عبادت، چون عاشق نبودند نتوانستند با امام حرکت کنند و از قافله توحید باز ماندند. چون به قول حافظ مصلحت طلب بودند. مصلحت طلبی با خداخواهی جمع نمی شود. کسانی با امام حرکت می کنند که مهجه قلب خود را می دهند. امام حسین قلب عاشقان را می خواهد نه پول و عبادت و جان ایشان را. می خواهد عاشقان را زنده کند بل احیاء عند ربهم یرزقون.

به تیرم گر کشد دستش نگیرم                    اگر تیرم زند منت پذیرم

کمان ابرویت را گو بزن تیر                           که پیش دست و بازویت بمیرم               

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد