عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

اکبر آمد بر تجلیها فزود

از ازل ما را حسین، الله بود               اکبر آمد بر تجلیها فزود

نام حضرت علی اکبر علیه السلام  همانند نام پدر بزرگوارش همواره با کربلا قرین است. بی شک کربلا ظهور تام عشق است. عشق این بالاترین حقیقت هستی که منشاء و مبداء همه موجودات عالم است. چون هر حقیقتی در عالم طبیعت ظهوری دارد (صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی)؛ لاجرم عشق نیز باید در این عالم  مظهری داشته باشد. مظهر اتم و اکمل عشق در این عالم بی شک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. آن حقیقتی که همه موجودات هستی عشق خود را از آن می گیرند. از ملائکه مجرد گرفته تا موجودات زمینی. همه موجودات عشق خود را مرهون حسین اند؛ چه بدانند و چه ندانند. حتی انبیاء و اولیاء نیز به واسطه عشق به امام حسین به مقام توحید و نبوت و ولایت نائل آمدند. از این رو در روایات است که همه انبیاء از کربلا عبور کردند. 

در زیارتی که به کربلا داشتیم یکی از صحنه هایی که در ذهن من نقش می بست؛ به میدان رفتن حضرت علی اکبر بود. چنین در نظرم بود که حضرتش سوار بر اسب مشتاقانه و با عجله به سوی شهادت می رفت. باد موهای حضرت را تکان می داد نسیمی کز بن آن کاکل آید مرا خوشتر ز بوی سنبل آید.من نیز در دل می گفتم آقاجون کجا با این عجله؟ آیا می شود ما را هم با خود ببرید و در این دنیای ملعون تنها نگذارید. یا علیّ علی الدنیا بعدک الافا اف بر دنیایی که تو در آن نباشی. معاشقه حضرت با امام حسین از حد ادراک بشری بیرون است. یا ابتا العطش قد قتلنی این عطش مرا می کشد. این چه عطشی است که اکبر را می کشد؟ آیا وصال حسین است؟ حرارتی از حرارت عشق بالاتر نیست. لذا پدر زبان در دهان پسر نهاد و این دو دریا در اتصال تام با هم معاشقه و معانقه کردند. جایی که هیچ کس محرم راز نبود. عطش پدر با عطش پسر یا عطش عاشق با عطش معشوق یکی شد و سخن به پایان رسید. اینجا اکبر دانست که عطش معشوق مطلق یعنی حسین بیش از عطش عاشق یعنی پسر است. این نکته ای است عمیق، که شدت عشق در معشوق بیشتر از عاشق است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد