عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

عشق 2

کلمه عشق مشتق از عشقه است و آن گیاهی است شبیه پیچک که به دور درخت می پیچد و در نهایت آن را خشک می کند. همین طور عشق عاشق را خشک می کند و او را در معشوق و محبوب حقیقی محو می کند.

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد                تا مهر کسی در آن نروید هرگز

در روایت است که حب الله لا یمر علی شیئ الا احترق. حب خدا بر چیزی نمی گذرد مگر اینکه آن را می سوزاند. این سوختن یعنی فنای محب در محبوب. کلمه عشق در قرآن نیامده در روایات نیز بسیار کم ذکر شده است. در زبان عربی بیشتر از کلمه حب استفاده می شود. کلمه عشق اگر چه عربی است ولی در فارسی زیادتر به کار رفته است. اشعار عرفا و حتی غیر عرفا هم مشحون از این کلمه است. گفته شده عشق شدت محبت است؛ وقتی که محبت جانسوز و جانگداز شود از آن به عشق تعبیر می شود. مَنْ عَشِقَ فَعَفَّ وَکَتَمَ فَمَاتَ مَاتَ شَهِیدًا. اگر عاشق عشق خود را در بین مردم ابراز نکند و آن را در قلب خود نگه دارد خیلی زودتر به مقصودش که شهادت  و فنای در محبوب است خواهد رسید. شهید همانطور که قبلا گفته شده به معنای فنای شاهد در مشهود و یگانگی با حق تعالی است. عشق آن براق و رفرفی است که انسان را از این جهان مادی تا فوق عرش رهنمون می سازد. منشأ عشق اوست یحبهم ؛ او ما را دوست دارد. یحبونه بازتاب کمی از عشق او به ماست. در روایت است که تأویل این آیه امیر المومنین علیه السلام است. یعنی علی ایشان را دوست دارد و ایشان نیز علی را دوست دارند. مبدا و معاد عشق انسان کامل است.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد