عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

محتسب

در ادبیات عرفانی به خصوص اشعار حافظ، محتسب به معنای عقل جزیی یا انسان عاقل است. چون عقل حسابگر است و محتسب در معنای اصلی یعنی حسابگر. اما این لغت در ادبیات عامیانه به معنای پلیس و مامور حکومتی است. او هم چون از مردم حساب پس می گیرد محتسب نامیده شد. معمولاً در اشعار حافظ محتسب کسی یا چیزی است که با شراب و مستی عاشق مخالف است. ساقی بیار باده و با محتسب بگو / انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت. یا محتسب کسی است که کار و عمل را به دستور و وظیفه و تکلیف انجام می دهد به خلاف عاشق که اعمالش با حساب و کتاب و سود و زیان نیست. دوستان دختر رز توبه ز مستوری داد / شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد. 

 عشق در باطن حرکت می کند و تحت تاثیر تجلی و جذبه معشوق است و به دنبال  منفعت نیست خواه آن منفعت ظاهری باشد خواه معنوی. اگر در ظاهر به محبوب راهی نداشته باشد در باطن و در قلب خود شرابی دارد که عقل محتسب آن را نمی تواند مختل کند. چنانچه حافظ گوید: محتسب نمی داند این قدر که صوفی را / جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی. عقل مست ریاست است ولی عاشق مست جمال یار است ودر جام جم خود تجلیات محبوب را مشاهده می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد