عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

سرّ خواندن حق، به اسماء مختلف در ادعیه

همانطور که در مباحث قبلی به آن اشاره نمودیم، اسم در مورد حق تعالی تشریفاتی و به معنای القاب برای او نیست بلکه اسم خدا ظهور خدا به یک تجلی خاص در یک شخص یا پدیده خاص است. در نتیجه هر اسم از اسماء الهی منشاء آثاری است که اسم دیگر منشاء آن اثر نیست. پس اسم ظهور ذات حق است به یک نسبت یا به یک تجلی. از این منظر همه موجودات و تمامی پدیده های هستی ظهورات اسماء الهی هستند.  در ادعیه هم اسماء الله به نحو کاملاً دقیقی ذکر شده است. به خلاف تفسیر اهل ظاهر که اسماء الله را تشریفاتی می دانند و تعدد خواندن اسماء را در واقع نوعی تملق و صدا زدن خدا میدانند؛ اما اهل حقیقت هر اسم را منشاء اثری از آثار الهی می بینند لذا بسته به حال اسمی از اسماء را می خوانند. و چون ادعیه از ناحیه معصوم علیه السلام است، علم او به اسماء و اثر هر اسم و مظهر هر اسم کامل است. و وقتی ایشان خدا را با مثلاً با اسم رحمن می خوانند هم اثر و هم مظهر آن اسم را می دانند و حق را به آن نسبت خاص می خوانند. نکته دیگر اینکه هر اسم الهی اثر خاصی دارد که بقیه اسماء آن اثر را ندارند. همین طور به تبع آن، هر شخص از موجودات عالم وجود و هر پدیده، در واقع منحصر به فرد است چون اثرش در عالم منحصر به خود اوست ودیگری نمی تواند چنین تاثیری را داشته باشد. لذا در روایت است که اذا مات العالم مات العالم و یا ثلم فی الاسلام و امثالهم. و عالم منظور عالم به علم حقیقی بالله است نه علوم ظاهری. چون اثرش در هستی نهان شده و عالم دیگر نیز چنین اثری ندارد و لو اینکه در مقام و مرتبه از او بالاتر باشد. علتش هم این است که هر اسم از اسماء حق اثرش با سایر اسماء متفاوت است. مثلاً اسم مالک آثارش با اسم غفار فرق دارد اسم محیی با ممیت متفاوت است. و یا اگر کسی بیمار است خدا را با اسم یا شافی می خواند. امام معصوم علیه السلام با علم تام به اسماء الله بر حسب حال و یا نیاز خود در دعا ترتیب خاصی از اسماء را می خواند. معمولاً در بسیاری از ادعیه می خوانیم اللهم انی اسالک باسمک یا فلان و یا فلان و چون اثر آن اسم و مظهرش را می شناسد، حاجتش به طور قطع روا می شود. نکته دیگر اینکه در برخی دعاها به نحو غیر مستقیم اسمایی خوانده می شوند مثل برخی ازادعیه آمده که باسمک الذی تجلیت علی موسی و یا باسمک الذی رفعت به السموات بلا عمد و یا باسمک المخزون المکتوب یا باسمک الذی مشی به الخضر علی قلل الماء و یا باسمک الذی به احیی عیسی بن مریم و ... البته بدون شک کسی جز حقیقت ولایت کلیه معصومین علیهم السلام  از تمامی اسماء و آثار و مظاهرش خبر ندارد چنانچه در پایان دعای سمات به آن اشاره گردیده است.  اولیاء و انبیاء نیز به حسب درجه خود از این علوم بهره مندند و افراد عادی نیز اغلب بهره ای جز ظاهر الفاظ از حقایق اسماء ندارند اگرچه همین ظاهر لفظی نیز برای خود اثراتی دارد. روزی یکی از اصحاب خاص امیر المومنین علیه السلام به ایشان از فقر و بدهکاری شکایت می کند و حضرت به او می فرماید آن اسمی که از ما می دانی را به این سنگ بخوان و مشتی از آن بردار و مخارجت را تامین کن. صحابی آن اسم مخصوص را میخواند و سنگ طلا می شود و مشتی را بر میداردو مجدداً آن اسم را می خواند و سنگ به حالت خود بر می گردد و با آن طلا مخارجش تامین می شود. نکته دیگر اینکه اولیای الهی از اسماء خدا در جای خود استفاده می کنند و هرگز از روی هوا و هوس و یا خودنمایی به اسماء خدا توسل نمی کنند. چون اعمال و رفتار ایشان تابع فرامین خداست نه نفس و حتی عقل خود.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد