عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

غنای حسینی

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است            چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در مقام معشوقی از همه چیز بی نیاز است. در کربلا به اصحاب فرمود که اینها با من کار دارند شما بروید من پیمان خودم را از شما برداشتم . عده ای نیز رفتند و فقط عاشقان حقیقی باقی ماندند. عشق از اول سرکش و خونی بود      تا گریزد هر که بیرونی بود. غنای حسینی ظهور غنای الهی است. همانگونه که حق تعالی از همه چیز بی نیاز است مظهر تام او نیز از همه چیز بی نیاز است. ان الله لغنی عن العالمین. او به اصحاب نیاز نداشت بلکه اصحاب به او نیاز دارند بلکه کل هستی محتاج نظر آن معشوق کل است. اگر فرمود هل من ناصر ینصرنی به دنبال یار و یاور نبود این ترجمان کلام حق است که ان تنصروا الله ینصرکم. بدیهی است که کسی خدا را نمی تواند یاری کند. حتی آنچه که برخی گفته اند یعنی دین خدا را یاری کند نیز صحیح نمی باشد چون خدا خودش از همه بهتر دین خود را نصرت می نماید. کسی خارج از حیطه قدرت خدا نیست تا بخواهد او را نصرت نماید. در کربلا اصحاب می خواستند امام را یاری کنند اما زمانی متوجه شدند که آنها محتاج یاری امام هستند و امام به آنها نیازی ندارد. حتی ملائکه آمدند تا به امام یاری رسانند اما امام همه را رد کرد از ملک باد و آب گرفته تا جبرئیل خواستند تا لشگر دشمن را نابود کنند اما امام قبول نفرمود. بزرگی می فرمود امام در شب عاشورا به اصحاب از بین دو انگشت مبارک بهشت را به آنها نشان داد تا هر کس بهشت را می خواهد برود و از جرگه عاشق خارج شود اما اصحاب تا به بهشت نگاه کردند رویشان به طرف امام برگرداندند. و به زبان حال عرضه داشتند بهشت ما تویی. در راه عشق، معشوق برای امتحان عاشق، در راهش از حظوظ مادی و یا حتی معنوی مثل مکاشفه و کرامات و بهشت قرار می دهد تا عاشق حقیقی از عاشق خود و لذایذ نفسانی جدا گردد. به قول ملای روم: 

صد هزاران دام و دانه است ای خدا          ما چو مرغان حریص بی نوا

دم به دم ما بسته ی دام نویم                     هر یکی گر باز و سیمرغی شویم.

در نهایت اصحاب در برابر امام همه چیز خود را و مهجه قلب خویش را فدا کردند تا همگی حسینی شوند و محو بحر توحید گردند. اما امام بی نیاز از همه موجودات غیب و شهود، شهادت را برگزید. حتی برای خدا نیز ناز نمود! وقتی خدا به او گفت من پیمان خود را برداشتم و تمام مقامات و درجات شهادت را به تو می دهم اما امام بر نگشت و کار را تمام کرد. این ظهور غنای مطلق حسینی در کربلاست. اوست که مشیت خدا را رقم می زند (نحن مشیت الله) ....

نظرات 1 + ارسال نظر
صادق دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 08:47

با سلام آقای دکتر عرفاتی
به نظر من امام حسین به یاران با وفایشان از بین انگشتان مبارکشان این امر رو نشان داد که فردا 72 امام حسین وجود خواهد داشت (اتحاد عاشق و معشوق) برای همین هم وقتی با لا سر هرکدام در موقع شهادت حاضر میشد میفرمود پدر و مادرم فدات این یعنی من و تو یکی هستیم والا هر کدام از اصحاب قبل از این میدونستن شهید میشن و جایگاه انان در بهترین جای بهشت خواهد بود حتما قضیه باید جور دیگه ای با شه که همون جوری که شما گفتید برای شهادت سر از پا نمی شناختن چون هر کدامشون میخواستن زودتر شبیه امام حسین باشن
من معتقد هستم اون لحظه ای حضرت ابوالفضل در شط اب رو روی اب ریخت بخاطر این بود که وقتی اب رو در دستش بالا آورد صورت امام حسین علیه سلام را در مشت خودش دید و اب رو رها کرد البته هر کدام از یاران امام نسبت به معرفتشان شبیه تر به امام خواهد بود والله علم
غفرالله لی و لکم
ممنون از مطالب مفید و زیبا

سلام
لطف دارید التماس دعا. عاشق در نهایت کم کم شبیه معشوق می شود ظاهراً و باطناً

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد