عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

ظهور امام حاضر

به نظر می رسد اغلب روایاتی که در باب امام زمان علیه السلام آمده است، دارای تاویل می باشد. اما اغلب اهل ظاهر همانند بقیه روایات و آیات قرآن فقط معنای لفظی ظاهری از آن را می فهمند. تفکر اهل ظاهر در باره ایشان این است که حضرت در گوشه ای از جهان و در منطقه خوش و آب و هوایی به دور از چشم مردم زندگی می کنند و از گرفتاری های مردم و ظلم ظالمان دلگیرند  و منتظر امر خدا برای ظهور هستند و نعوذ بالله به جز غصه هیچ کاری از دست ایشان بر نمی آید. بعد هم که ظهور نماید باید برود برای خود سپاه و لشگر تهیه نماید و به جنگ دشمنان اسلام برود. این تعریف شیعه واقعی از امام زمان  نیست. امام زمان غایب نیست بلکه حاضر است و تدبیر امور عالم وجود همگی به دست اوست. ایشان به یاری کسی نیاز ندارند بلکه همه هستی به او محتاجند از ملک و جن گرفته تا انسان و عالم طبیعت. اما بشر نابینا فکر می کند که امامش غایب است. ظهور به این معنا نیست که امام از پس پرده غیبت ظاهر شود و دنیا را از عدل و داد پر کند. بلکه ظهور یعنی پرده از چشمان ما برداشته شود و تا ما جمال آن حقیقت و آثارش را مشاهده کنیم. خورشید غایب نیست ولی انسان کور نمی تواند آن را مشاهده کند و دائم می گوید خوشید کجایی؟ در روایت است که امام غایب مثل خورشید پشت ابر است. ابر همین اعتقادات و اعمال بندگان و در یک کلمه حجاب انانیت و خودخواهی است. اگر خودت را کنار بزنی خورشید وجودش در تو تجلی می کند. اینکه در روایات آمده تا برای ظهور من دعا کنید. به این معناست که خودت سعی کن و از خدا بخواه تا این پرده انانیت را کنار زند تا جمالش را ببینی. آیا ما واقعا به دنبال امام زمان علیه السلام هستیم یا به دنبال هوا و هوس. اهل دنیا امام را هم برای لذات مادی و دنیوی می خواهند. ایشان بیایند ارزانی و فراوانی نعمت می شود و همه پولدار و خوشبخت می شوند! اینها امام را برای پول و راحتی دنیا می خواهند. چنین کسی منتظر نیست و هرگز امام زمان برای او ظاهر نمی شود. و اگر امام در ظاهر هم ظهور کند این فرد دنیا طلب مخالف ایشان می شود. اگر می خواهی امام برای تو اندکی ظاهر شود باید تمام هوی و هوسهای مادی بلکه معنوی را زیر پا بگذاری نه اینکه هم خدا را بخواهی و هم خرما را یا بدتر خدا را هم برای خرما بخواهی! اگر کسی یک لحظه به دنیا و به خودش توجه کند از دیدارش محروم می گردد. شبیه داستان آن مرد صابون پز که یک لحظه به فکر صابونهایش افتاد خطاب آمد برگردانیدش او مرد صابونی است و از دیدار آن حضرت محروم شد. به نظر می رسد اغلب روایات در مورد حضرتش، انفسی باشد. یعنی منظور از زمین یا ارض، قلب و جان مومن است که با ظهور ولی از عدل و داد پر می شود و از هواها و هوسها خالی می گردد. یا علم در زمان امام کشف می شود؛ به معنای علوم ظاهری بشری نیست بلکه اگر ولی مطلق خدا در قلب کسی ظاهر گردد علوم و حقایق توحیدی برای وی مکشوف می گردد. همینطور بسیاری از روایات قابل تاویل می باشد. امید است که با ظهور حضرتش قلوب محبانش از علم و عشق او مملو گردد.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد