عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

دقیقه ای در کلام الهی

یکی از مهمترین دغدغه های مفسر و یا کسی که به نوعی در باب قرآن به تاویل می پردازد فهم حقیقت کلام الهی از ورای الفاظ متعارف عربی می باشد. فهم کلام خدا به سادگی ممکن نیست زیرا ادبیات خدا و معصومین علیهم السلام با ادبیات عامیانه مردم بسیار متفاوت است. در ادبیات عامیانه، لغات در سطح فکر و دید مردم ظاهربین معنا می شود اما خدا و ولیّ او از لغات در سطح کامل و حقیقی آن استفاده می نمایند. شاید با ذکر مثالی بتوان مطلب را روشنتر نمود. مثلاً در روستای فقیری به کسی که فرضاً یک خودروی قدیمی و کم ارزش داشته باشد پولدار می گویند ولی همین شخص در یک شهر مرفه، فقیر محسوب می شود. از منظر انسان عامی  کلمات به کار رفته در قرآن و روایات، معنایی جز آنچه مردم می گویند ندارد. وی چنین پندارد که آسمان  و زمین قرآن همین کره خاکی زمین و آسمان همین آسمانی آبی با خورشید و ستارگان است. در حالی از دید خدا یا ولی خدا که تمام عالم هستی در برابر او کوچک است، زمین این زمین خاکی نیست. پس مفسر واقعی باید بداند که منظور خدا از الفاظ چیست و هرگز آن را با ادبیات عرفی مردم خلط ننماید. اگرچه متاسفانه اغلب مفسرین لغات قرآن را با فهم عامیانه از کلمات آن تفسیر می کنند و چنین پندارند که منظور حق را فهمیده اند. 

اما به نظر حقیر، خدا و اولیایش از هر لغت در معنای کامل آن استفاده می نمایند. همچنین علاوه بر معنای کامل آن کلمه، از معنای اولیه و اصلی آن استفاده می نمایند. به نظر اینجانب، معنای آیات به ظاهر ساده ای که اشاره به باران و رویش گیاهان و مسائل طبیعی دارد، به هیچ وجه معنای عرفی و ظاهری آن منظور حق نیست. مثلاً : هو الذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیئ ؛ در تفسیر ظاهری آمده که خدا از آسمان باران می بارد و در زمین گیاهان می روید و حیوانات و انسانها از آن استفاده می کنند. اما از منظر اهل معنا، خداوند هرگز یک معنای بدیهی و ساده فیزیکی را در قرآن بیان نمی کند. چون قرآن برای کمال انسان نازل شده و تمام آیات آن برای رشد بشر است و ذکر چنین نکته ساده و بدیهی انسان را رشد نمی بخشد. اما اهل معنا سماء را، غیب عالم وجود و برتر از عالم کون می دانند. که آن آسمان احدیت و یا مقام واحدیت و مرتبه اسماء الهی است. پس رحمت و فیض خدا از حضرت احدیت به عوالم امکانی می بارد و آنچه که در ذات و حقیقت ایشان است؛ ظاهر و آشکار می گردد. به نظر حقیر هیچ اصطلاح و کلمه ای در قرآن در معنای عرفی عامیانه به کار نرفته است و ما باید برای فهم کلام الله یا کلام معصوم علیه السلام، به معنای کامل و اصلی آن توجه نماییم. 

مثلاً  در ادبیات دینی ما، به علوم بشری که در دانشگاهها و حوزه ها تدریس می شود؛ علم گفته نمی شود. چنانچه مروی است العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء. علم نور است و جایگاه آن قلب است نه فکر و ذهن آدمی. پس خدا به علوم بشری علم نمی گوید و هنگامی که می فرماید انما یخشی الله من عباده العلماء منظور دکتر و مهندس یا فقیه ظاهری نیست. قطعاً منظور علم حقیقی است که از جانب خدا بر قلب مومن تجلی می شود. و یا در روایات آمده اذا مات العالم ثلم فی الاسلام. فقیه و مفسر و فیلسوف نمی باشد. چون ایشان از منظر امام علیه السلام، عالم محسوب نمی شوند. پس بر مفسر است از ظاهر عرفی کلام حرکت کند و به باطن آن راه یابد و همانگونه که در مباحث قبلی اشاره گردیده، با قرب به حق تعالی می توان به فهم کلام او نائل گردید. تا جایی که او فهم کلام خود را در قلب بنده آشکار نماید. اتقوا الله و یعلمکم الله.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد