عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

بهار جان

بهار در افواه عامه به اولین فصل از فصول سال شمسی اطلاق می گردد. همچنین برخی از شعرای عامه نیز همین معنا را از بهار فهمیده اند. اما در لسان اهل معنا بهار معمولا به بهار طبیعت گفته نمی شود بلکه بهار منظور بهار دل و جان است. در روایات، اغلب از بهار یا ربیع به بهار جان یاد می شود گرچه ممکن است عوام از علماء و مردم، تصورشان همین بهار طبیعت که امری ظاهری و کم ارزش است؛ باشد. در روایات از قرآن به ربیع القلوب یا بهار دلها یاد شده است و یا از پیامبر به ربیع  بلاد. ابْتَعَثَهُ رَحْمَةً لِلْعِبَادِ وَ رَبِیعاً لِلْبِلَادِ. و یا از حضرت ولی عصر (عج) به بهار بندگان یاد شده است.  اَلسَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَام. اما بهار طبیعت نیز برای انسان عاقل نشانه ای از بهار باطن و قلب است. همانطور که زمین مرده در بهار جان می گیرد قلب عارف در ملاقات محبوب و ولی حق زنده می گردد. اگر او به بنده ای تجلی کند قلب او زنده می گردد (یحی الارض بعد موتها) او نگار جانهاست که با ظهورش در قلب هر مومن او را به حیات طیبه زنده می کند. چنانچه مولوی گوید: بهار آمد بهار آمد نگار آمد نگار آمد. زمانی که ولی مطلق ظهور کند بهار انسان است. آن زمان در واقع عید حقیقی است. عید یعنی بازگشت به اصل و مبداء وجود که همان حقیقت ولایت است. پس ظهور او برای عبد مومن، عید و بهار است. چنانچه روز جمعه که متعلق به حضرتش می باشد عید است. در بهار جان هم مانند بهار طبیعت، بذرهای معرفت و محبت در قلب رشد و نمو می یابد و سبز می شود. و عارف از آن تغذیه می کند. آیات و روایات در مورد شکوفایی زمین و درختان اشاره به این معنا دارد. مرده بدم زنده شدم  گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم. پس بهار وصال یار و قرب اوست و خزان فراق و دوری اوست. لذا فرموده اند از باد بهار تن مپوشانید ولی از باد خزان تن بپوشانید. باد  بهار رایحه دوست است و باد خزان باد دنیا و توجه به غیر اوست.     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد