عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین

برخی آیه فوق را چنین معنا می کنند که وقتی انسان به کمال خود یعنی یقین و توحید رسید، از عبادت بی نیاز می گردد. بر اساس تفسیر مرحوم امام خمینی از این آیه منظور این نیست که عبادات خاص عوام است و اگر کسی به یقین رسید لازم نیست عبادت کند. بلکه وقتی به یقین رسید عبادت عبد تحت تجلی خدا صورت می پذیرد. یعنی در زمان محو و فنای فی الله همه عبادات و اعمال سالک تحت تجلیات ربش واقع می گردد. شاید منظور از این یقین دریافت توحید باشد، یعنی عبد می بیند که همه چیز ظهور اراده حق است. چنانچه حافظ گوید: در پس آینه طوطی صفتم داشته اند       آنچه سلطان ازل گفت بگو می گویم.

از این رو عبادت به عید نسبت داده نمی شود بلکه به ربش نسبت داده می شود. ان ربک یصلی (پروردگار تو نماز می گذارد)  و این در حالتی که بنده مرآت حق است و حق تعالی در مظهرش خودش را عبادت می کند. به همین سبب عبادت به عبد نسبت داده نمی شود بلکه به خدا نسبت داده می شود. این در حالت فنائیه و محو کلی سالک است. نکته دیگر اینکه بدیهی است کسی از حضرات معصومین علیهم السلام در مقام قرب و کمال انسانی بالاتر نیست. پس زمانی که ایشان عبادت حق را ترک نمی کنند واضح است که عبادات مثل نماز و روزه و حج و ... هرگز ساقط نمی گردد. در ضمن کمال توحید و وصول به حق در نماز و عبادات تحقق می یابد، و کسی که به توحید واصل گشت نماز حقیقی را بجا می آورد چنانچه در عناوین نماز به آن قبلاً اشاره گردیده است. اما اگر کسی بگوید که من نماز حقیقی و باطنی را دارم و به وصول رسیده ام و از نماز ظاهری و جسمانی بی نیازم؛ پاسخش این است که هر حقیقتی در عالم غیب، یک صورت ظاهری و اثر جسمانی نیز دارد. صورت مادی نماز همین نمازی است که توسط  حضرات معصومین علیهم السلام به ما عرضه شده است.   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد