عرفان

عرفان

عرفان اسلامی
عرفان

عرفان

عرفان اسلامی

تاملی در معنای کفر

کفر در لغت به معنای پوشاندن و کافر کسی است که چیزی را می پوشاندو مخفی می کند. در برخی مباحث اشاره گردید که ادبیات شرعی به معنای اصلی هر کلمه اشاره دارد نه معنای اصطلاحی آن. به نظر می رسد برای کافر سه معنا وجود داشته باشد. اول کافر مصطلح فقهی است که اشاره به غیر مسلمانان دارد. احکام فقهی خاص از طهارت و نکاح و ... بر ایشان جاری است. در قرآن بیش از 500 مرتبه کفر و مشتقاتش آمده است. و اغلب کفر در مقابل ایمان ذکر شده است. یعنی گروهی به حقیقتی کافر و گروه دیگر به آن مومن هستند. معنای دوم کفر که اغلب مسلمانان از آن بی خبرند و به آن مبتلا هستند به معنای پوشاندن خدا به مخلوقات است. نسبت دادن حوادث و افعال به خلق استقلالاً کفر و شرک محسوب می گردد. در واقع ما خدا را به موجودات و خلایق می پوشانیم و در واقع به حق تعالی کافر هستیم زیرا همه امور به اراده و مشیت خداست ولی ما آن را قبول نداریم و افعال را به خود نسبت می دهیم. این کفر خفی و شرک خفی است. احکام فقهی فقط برای دسته اول صارد نشده است بلکه برای مراتب دیگر هم وجود دارد. ایمان ظاهری موجب طهارت ظاهری و ایمان قلبی موجب طهارت باطنی می گردد. ممکن است کسی ایمان ظاهری داشته باشد ولی کفر عملی و قلبی داشته باشد. با چنین شخصی نمی توان نکاح و ازدواج باطنی داشت. وی دارای نجاست باطنی است و باید از او اجتناب کرد. در نتیجه همه احکام فقهی در مورد او نیز صادق است. 

اما معنای سوم کفر یعنی پوشاندن خلق. کافر در اینجا ولیّ خداست و او خلق را منکر می شود و به عکس عامه تمامی افعال را به حق نسبت می دهد و خلق را اصلاً مشاهده نمی کند تا بخواهد به ایشان فعلی را نسبت دهد. آن ولی خدا به سبب کشف الهی مشاهده می کند که تمام موجودات فعلشان ظهور فعل خداست. لذا به مرتبه فنای افعالی می رسد. این اولین مرتبه از مراتب توحید است. احتمالاً بسیاری از آیات که در باره کفار آمده مصداق معنای دوم و یا سوم باشد. ممکن است آیاتی از قبیل: ان الذین کفروا سواء علیهم أ أنذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون. زمانی که پیامبر به رسال مبعوث گردید همه مردم کافر بودند و با انذار و تبشیر وی مسلمان شدند پس چگونه ممکن است که انذار پیامبر بی تأثیر باشد. احتمالاً منظور فانیان در حق است که چنان محو و فانی در خدا هستند که هیچ توجهی به غیر ندارند و انذار در باره ایشان بی اثر است. یا آیه شریفه صم بکم عمی فهم لا یرجعون. کوران و کران و گنگانی هستند که به هیچ وجه به عالم دنیا و کثرات بر نمی گردند. بر همین مبنا ابن عربی در فتوحات بابی به نام اولیای کافر دارد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد